jeudi 4 octobre 2012

بررسی اقتصاد رانتی - نفتی ایران، از ابوالحسن بنی صدر، قسمت اول

     کتابی که اینک از طریق اینترنت در دسترس خوانندگان قرار می گیرد، ٣٠ سال از تاریخ چاپ اولش می گذرد. با این حال، بیشتر از نسل آن روز، بکار نسل امروز می آید. در مقدمه بر چاپ دوم کتاب،بتاریخ ١٥ ﺧﺮداد ١٣٥٧، خاطر نشان شده است: تحلیل هایی که در این کتاب بعمل آمده اند، اینک واقعیت یافته اند. اگر آینده، ادامهٔ این گذشته باشد، تحلیل ها اعتبار خود را همچنان حفظ خواهند کرد. انقلاب ایران و برنامه ای که در دوران مرجع انقلاب به اجرا درآمد، این امید را برانگیخت که آینده، ادامهٔ گذشته نشود. اما کودتای خرداد ١٣٦٠ و استقرار استبداد، اقتصاد زیر سلطه رژیم شاه را بازسازی کرد و نزدیک به سه دهه را ادامهٔ گذشته ای سیاه گرداند.
     و اینک سرزمین خاورمیانه، سرزمینی گشته است که خشونت در اشکال گوناگونش، زندگی را بر مردم آن بسیار سخت کرده است. و شعله هایی که این سرزمین را جهنم کرده اند، انفجارهایی ببار می آورند و نفت چون سیل به اقتصاد مسلط جریان دارد و اگر عامل اصلیِ افتادن آتش خشونت به جان مردم این سرزمین نباشد، از کم شمار عاملهای اصلی است.
     نسل امروز می باید بهوش باشد و بداند نفت و گاز این نقشها را در روابط مسلط ها با کشورهای نفت خیز و تمامی منطقهٔ آسیای میانه و خاورمیانه و اقتصاد محیط زیست جهان باری می کنند:
● نفت و گاز، بمثابهٔ انرژی و مادهٔ اولیه، نقش حیاتی در اقتصاد جهان بازی می کنند. چنانکه قطع جریان نفت و گاز بمدتی که ذخایراحتیاطی ته بکشند، سبب خوابیدن فعالیتهای اقتصادی می شود.
● نفت و گاز، نقش اول را در بقای دلار بمثابهٔ پول جهانی دارند. نه تنها به امریکا امکان می دهند دلار چاپ کند و از راه خرید از بقیت دنیا، آن را در اختیار دنیا بگذارد و بدینسان همه سال، بمیزان نیاز جهانیان به دلار، از اقتصاد دنیا برداشت کند، بلکه سبب می شود بخش عمده ای از دلارها همواره در بیرون از اقتصاد امریکا بماند.      بخشی نیز که به اقتصاد امریکا باز میگردد، بعنوان سرمایه، در اختیار نظام بانکی امریکا قرار میگیرد و بسود اقتصاد امریکا، در امریکا و کشورهای دیگر  جهان بکار میافتد. و بالاخره، پاسداران موقعیت دلار بمثابهٔ پول جهانی می شود. شدت تنشها در جهان و تورم و قیمتهای نفت و گاز، از جمله ابزاری هستند که قدرت امریکا بکار می برد و ١- کشورهای دنیا را ناگزیر میکند دلار ذخیزه کنند. و ٢- از رهگذر کاهش ارزش دلار، از میزان بدهی امریکا می کاهد، ٣- نیاز جهان به دلار را همچنان افزایش می دهد.
● از آنجا که از ارزشی که نفت ایجاد می کند، آن مقدار که دست کشورهای نفت خیز را بابت بهای نفت خام می گیرد، حدود ٥ درصد ارزشی است که نفت در اقتصادهای « پیشرفته»  ایجاد می کند، نفت و گاز دو نقش بی بدیل در اقتصادهای زیر سلطه ایفا می کنند: یکی انتقال زمینهٔ کار از کشورهای نفت خیز به اقتصاد مسلط. بدین انتقال، در اقتصاد مسلط کارهای فکری و یدی، و در کشورهای نفت خیز بیکاری پدید می آورد. و دیگری، انتقال سرمایه ای عظیم به این اقتصادها. برای آنکه تصوری از انتقال سرمایه پیدا کنیم، فرض کنیم درآمد سالانهٔ کشورهای نفت خیز اوپک، ٣٠٠ میلیارد دلار شود. اگر این درآمد ١٠ درصد ارزشی باشد که نفت در اقتصاد مسلط ایجاد می کند، ٣٠٠٠     میلیارد، و اگر ٥ درصد ارزشی باشد که در اقتصاد مسلط ایجاد می کند، ٦٠٠٠ میلیارد دلار سرمایه می شود که سالانه اقتصاد زیر سلطه، بخاطر آنکه نمی تواند از نت بمثابهٔ نیروی محرکه بهره جوید، از دست می دهد و در حقیقت، هم در فقر بیشتر فرو می رود، و هم نفت و گازش چنین سرمایهٔ عظیمی را در اقتصاد مسلط ایجاد می کند. وقتی این رقم را به رقمی بیفزاییم که بخش انرژی و نیز نفت و گاز بمثابهٔ مادهٔ اولیه، از تولید ملی کشورها پیدا می کند، تصور واقع بینانه تر از ثروتی می یابیم که از دست می دهیم.
● در عوض، در کشورهای نفت خیز، با جریان نفت و گاز به غرب، ١- زمینهٔ کار از میان می رود، زیرا به اقتصاد مسلط منتقل می شود. ٢- درآمد نفت، بودجهٔ دولت می شود و دولت را از مهار ملت خارج، و عامل اقتصاد مسلط می کند. ٣- از آنجا که دولت می باید دلار حاصل از درآمد نفت را بفروشد تا بودجه پیدا کند، درآمد نفت را وسیله می کند برای جانشین تولید داخلی کردن واردات ٤- اما واردات برای این که جانشین تولید داخلی شوند، می باید اقتصاد داخلی را متلاشی کنند و می کنند. بدین ساز و کار است که نیاز کشورهای نفت فروش به درآمد نفت بیشتر و فوری تر از نیاز اقتصاد مسلط به نفت می شود. دولتی که نسبت به جامعهٔ ملی بیگانه و نسبت به قدت مسلط گانه شده است، بی اعتنا به سرنشت نسل امرز و نسلهای فردا، امتیاز نفت و گاز را بفروش می دهد و هستی کشور را به بهائی ناچیز به ان و آن شرکت نفتی می فروشد.
● و سوزاندن نفت و گاز، نه تنها نسلهای آینده را از ثروت بی مانندی محروم می کند که متعلق به آنها است، بلکه محیط زیست را نیز آلوده می کند. اگر حکومت بوش با مصوبهٔ جهانیان در بارهٔ کاستن از تولید و متصاعد گازکزبن در فضا، از در ستیز در می آید، از جمله بین خاطر است که نفت و گاز آسیا و خاورمیانه، شیشهٔ عمر اقتصاد امریکا و دلار بمثابهٔ پول جهانی و موقعینش بمثابهٔ «تنها ابر قدرت» است. هر اندازه جریان انحطاط امریکا بمثابهٔ «تنها ابر قدرت» شتاب گیرتر می شود، نیازش به نفت و گاز و نقشها که در اقتصاد جهان و موقعیت دلار و اقتصاد امریکا دارد، بیشتر می شود.
     کتاب نفت و سلطه، در دوران شاه و با وجود سانسور شدید، در ایران، مخفیانه چاپ و منتشر شد. نسل آن مان نپذیرفت زنگی اقتصادی خود را در فروش ثروت ملی و اعاشه کردن با درآمد آن، ناچیز کند. آن نسل به انقلاب بزرگ خود، راه تحول را بر روی خود و جهانیان گشود. نسل امروز چه می کند؟ آیا خود را به عقدهٔ خویشتن ناتوان انگاری می سپارد و نظاره گر جریان ثروت ملی خود به اقتصاد مسلط، نظاره گر جریاتی می شود که در ایران فقر و خشونت ببار می آورد؟ یا برمی خیزد و دو تجربه، هر دو از کسای که بر راست راه آزادی و اتقلال و رد بودند را پی می گیرند؟ آن دو تجربه، اقتصاد بدون نت حکومت مصدق، و تجربهٔ رشد اقتصادی در اتقلال و آزادی از بنی صدر بودند. کتاب نفت و سلطه، نسل امروز را از واقعیت اقتصادی و تمام واقعیت آگاه می کند و این آگاهی او را از واقعت دیکر آگاه می سازد: کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و کودتای خرداد ١٣٦٠ را زورپرستان داخلی با مراجعه به قدرت خارجی سازمان دادند. به مت نسلهایی که از پی یکدیگر مبارزه کرده اند، امروز زورپرتان بسی ناتوان شده اند. مسلط ها نیز قدرت پیشین را ندارند و مدعی مخالفت با استبدادند. همّتی باید و جنبشی، تا که زورپرستان از صحنهٔ سیاسی ایران رانده شوند. جنبش برای استقلال و آزادی و رشد در استقلال و آزادی، پس از افزون بر یک قرن و نیم مبارزه، در انتظار پیروزی قطعی است. 

٣٠ خرداد ١٣٨٦
ابوالحسن بنی صدر



                                             تقدیم کتاب                                                                                                                      
به مناسبت موقع، این کتاب به مادر رضائی ها، به همۀ مادرانی که در سیاه ترین دورانهای تاریخ ایران،بهترین فرزندان را پروردند و می پرورند، به همۀ همسران شهیدان و شاهدان مبارزۀ بزرگ حیات، و به همۀ زنانی کهبرغم پنجاه و پج سال اجرای برنامۀ تخریب مبانی موجپدت متقل ایران، مظاهر انسانتی شدند و می شوند که سر از تسلیم به هیچی و پوچی برتابیده و بر می تابند، تقدم می شود.
 ٧ شهریور ١٣٥٦
                                            چند یادآوری
• فصل های این کتاب در سالهای ١٣٤٨-١٣٥٤ نوشته شده اند. بعضی از آنها منشر شده اند و بعضی دیگر، نه.       
• دستنویس مجموعۀ کتاب یکسال و نیم پیش در اختیار ما قرار گرفته است و اینک که آمادۀ چاپ می گردد، اموری که بهنگان نگارش روی ننموده بودند، رخ داده اند و می تان در پرتو این امور در برداشت ها و تحلیل ها نظر و اندازۀ درستی آنها را برآورد کرد. از اینرو اضافه کردن ارقام و داده های مربوط به سالهای بعد را لازم ندید، بلکه بهتر دید که نوشته ها بی دخل و تصرف تازه ای منتشر شوند تا خود شاهدی باشند بر صدق هشدارها. 
• با وجود این، کوشش شده است در ضمیمۀ آماری کتاب، تمامی اطلاعاتی که به رقم درآمده اند، یکجا گردآوری شوند. این اطلاعات عرصه های مختلف فعالیت نفت را در بر می گیرند و گذشته و حال و آینده را گزارش می کنند. این آمار، آماری واقعی هستند یا نه؟ بنابر قاعده، در بسیاری موارد، نه. با اینحال برای کساتی که بخواهند در کار علمی از روش علمی سود جویند، بکار می آیند.
•  در باب قیمت های مواد نفی و جریانی که پولهای حاصل از فرش نفت طی می کنند تا به حاهای «چند ملیتی»ها گذاشته شوند، اینک اقاریر رسی منتشر شده اند. از جمله Foreign Policy مورخ زمستان ١٩٧٦-١٩٧٧ در گزارشی از قول مقامات «بلند پایه» دولت امریکا می نویسد: « از ١٩٧١ ببعد امریکا، کشورهای نفت خیز خارمیانه را به بالا بردن قیمت های مواد نفتی و بالا نگاه داشتن آنها برانگیخت ... خاطر امریکا به این مهم مشغول بود که مازاد درآمدهای نفی را که بر اثر افزایش قیمت ها بوجود می آمد، به امریا برگرداند ... افزایش سپرده های اوپک در بانکهای امریکا، ایجاد خطر می کند، اما امریکا امیدوار است نظام بانکیش این پول را در اقتصاد امریکا جذب کند».    
• با توجه به احساس نگرانی که در مردم کشور نسبت به سرنوشت ایران پس از پایان ذخایر نفت بوجود آمده است، دستگاه تبلیغاتی رژیم می کوشد با انتشار «ارقام جدید» دربارۀ میزان منابع نفتی کشور، نگرانی نسبت به آینده را از بین ببرد. کیهان هوایی مورخ ٩ شهریور ١٣٥٦ می نویسد: « ایران می تواند تا ٣٥ سال دیگر روزانه ٩ میلیون بشکه نفت و گاز تولید کند و پس از آن حدود ٦٠ الی ٨٠ میلیون بشکه از ذخایر نفتی کشور برای مصارف داخلی و یا صادرات بصورت مواد و محصولات ساخته شده باقی خواهد ماند»!! غافل از آنکه این نگرانی در بارۀ حال کشور وجود دارد. تحلیل نقش درآمدهای نفت در اقتصاد ایران ( فصل اول از بخش اول) اینک که با وجود گذشتن درآمدهای نفت از مرز ٢٠ میلیارد دلار، باز بودجه کسر دارد، دامن، به دامن یک واقعت عینی گره زده است. بدینقرار خطر تنها به کم شدن درآمدهای نفت در آینده راجع نیست، بلکه عمده، رجع به بزگ شدن خاج از اندازۀ یک اقتصاد مکی به واردات و باد کرن قشون و دیونسالاری است. درآمد هر چه بزگتر می شوند، تنها بر عطش این غول به پول می افزایند. این غول نه تنها از تولید ملی سیراب نمی شود، بکه با خشکاندن زمینه های باروری آن، تشنگی جنون آمیز به پول را تشدید می کند.
                                                                                              ادامه دارد...

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire