mercredi 2 décembre 2015

تدابير ۲۵ گانـه كـه قـدرت های خارجی می تواننـد در قبـال رژيم های اسـتبدادی اتخـاذ و اجرا كنند


٭ پاسخ به پرسش ششم:

۶- پاسخ به پرسش ششم شـما در پاسـخ بـه پرسش هاي پيشين، بخصوص در پاسـخ بـه پرسش پنجم آمده اسـت. بـا وجـود ايـن،
يادآور مي شوم كه
  
۶،۱- قدرت خارجی امكان عمل نمی يابـد، مگر به علت بوجود آمدن خلاء. اما خلاء را همواره قدرت پر می كنـد. پـس شـكل و محتوای مداخله خارجی، نظامی و خشونت آميز می شود. اگر هيچگاه جـز ايـن نشـده است، زيرا ممكن نبوده است. باوجود اين، شكل ديگری از مداخله قدرت خارجی، در جهت كاستن از توان سركوب گری رژيم وجـــود دارد. در حقيقـــت، رژيم هـــای استبدادی مستقل، وجود خارجی ندارند. هر استبدادی به ضـرورت وابسـته اسـت. پـس مداخله مؤثر قطع وابستگی است. اين روش، در افريقای جنوبي بكار رفت و موفقيت آميز نيز بود. در چند نوبت، كارهایی را بر شمرده ام كـه دولت هـای خـارجی می تواننـد در كاستن از توان سـركوب گری رژيم هـای استبدادي، انجام دهنـد. در این فرصت، فهرستی از كارها را باز می آورم:  


• در قلمرو سياسي و نظامي: ١- پــس گــرفتن شناســایي از دولتهــاي سركوب گر، دست كم، فروكاسـتن آن تا حد روابط كنسولي. ٢- خــودداري از شناســایی گــروه هــاي مخالف رژيم هاي سركوبگر و حمايت سياسي و مالي و تبليغاتي كردن از آنها، بدين خـاطر كه ناقض استقلال، از جمله در معنـاي حـق حاكميت ملتي تحت ستم رژيم سـركوبگر، و عامل بيرون رفتن جامعه از صحنه، بنـابراين،
ناممكن گشتن جنبش همگاني است. ناممكن شدن اتحاد گروه هاي سياسي و قطع رابطـه گروه يا گروه هاي تحت حمايت بـا جامعـه ملي و ادامه محروميت جامعه از دموكراسي از نتايج قهري اينگونه حمايت ها هستند. ٣- حمايت از بخشي از رژيم در برابر بخشي ديگر (در مورد ايران، غرب سه دهـه اسـت اين روش را داشته و بدين روش، نقش ضد جنبش را بازي كرده است. همـين روش را در تونس و مصر دارد بكار مي برد. در ليبي، اين روش را در شكل جنگ با رژيم قـذافي انجام مـي دهـد و خـوب مـي دانـد كـه جداشدگان از آن، نيز، با دموكراسي بيگانـه اند). ۴- خــودداري از حملــه نظــامي و حتــي تهديد به حمله نظامي و اطمينـان دادن بـه مـردم كشـورهاي تحـت سـركوب رژيـم استبدادي كه حمله نظامي به عمل نخواهـد   آمد. ۵- خودداري از حمايت سياسي و نظامي و مالي و تبليغاتي از گـروه هـاي مسـلح و بـه استخدام خود در نياوردن آنها، ۶- رفتار بدون تبعيض با همه استبدادها، بـه سـخن ديگـر، چشـم پوشـيدن از دوسـتي استبدادهاي دست نشانده وحافظ «منافع». ٧- خودداري از فروش اسلحه، اسلحه اي كـه در سـركوب جنـبش مـردم به خصوص كاربرد دارند.

• در قلمرو حقوق انسـان و وسـائل ارتبـاط جمعي:

٨- پايان دادن به روش كنوني كه اسـتفاده از حقوق انسان براي امتياز گرفتن از دولـت سركوب گر است و تقدم بخشـيدن و بلكـه تنظيم رابطه بـا دولـت سـركوبگر بـر وفـق حقوق انسان و امكان عمـل ايجـاد كـردن براي سازمان ملل و سازمان هاي مدافع حقوق بشر  در حمايت از اين حقوق در كشورهائي كه نقض مي شوند. ٩- تهيه فهرست متجاوزان به حقوق انسان و در اختيــار دادگــاه جنــائي بــين المللــي و كشورهاي مختلف قرار دادن آن. ١٠- رفتار بدون تبعيض با دولت هاي متجاوز به حقوق انسان (اسرائيل و رژيم سعودي و...). ١١- رفتار مشابه با گروه هاي مخالف اينگونه رژيم ها وقتي دست به ترور اخلاقي مي زنند و به حقوق انساني اعضاي خـود و غيـر آنهـا تجاوز مي كنند. ١٢- وسائل ارتبـاط جمعـي كـه در حـال حاضـر وسـيله پيشـبرد هـدف هاي قـدرتهاي خارجي هستند و روش طرفدارانـه دارنـد، مي بايد بي طرف شوند، يعنـي بـه خـدمت جريان آزاد انديشه ها و اطلاعات در آيند. ١٣- تبليغ اصول راهنما و فرهنـگ مـردم سالاری وحقوق انسان، به خصـوص از قلـم نيانداختن اصل استقلال (در حال حاضر، در كار  بی ارزش كردن اين اصل هستند. با آنكه، بدون آن، انسان و جامعـه آزادی نمی جويند و رشد نمی كند). ۱۴- شناختن حق هـر جامعـه بـه داشـتن فرهنگ و خلق آن و دست شستن از سـلطه فرهنگي و تبليغ فرهنگ استقلال و آزادی. ۱۵- حساس كردن و برانگيختن افكار عمومی جهانی كاری است برعهده جنبش كنندگان. باوجود اين، رفتار تبعـيض آميـز وسائل ارتباط جمعی، عامل ضدجنبش می شود (اثر سكوت در باره عربستان و بحرين و كمتر پرداختن به جنبش مردم در سوريه و يمن)، افزون براين كه تبعـيض در شـركت كنندگان در جنبش در كشورهاي ديگر هم، اثر بازدارنده خود را برجا مي گذارد. ۱۶- پرداختن مدعيان «حق مداخلـه» بـه خود: اين واقعيت كه رعايت نشدن حقـوق انسان و گسترش فسادهای سياسی و مـالی و اجتماعی و بسـط ضـدفرهنـگ قـدرت، از جاذبه دموكراسی های غرب كاسته اسـت، بيش از آن عيان است كه نياز به شرح و بسط داشته باشـد. بانيـان دموكراسی، فـراوان از فسادپذيری آن نوشته و روش های فساد زدایی را پيشنهاد كرده اند. اما اشتغال بيش از اندازه به خورد و برد منابع و سـرمايه و اسـتعدادها و... جهــان، آنهــا را نســبت بــه ســلامت دموكراسی ها، لاقيد كرده است. در نتيجـه، اثر برانيگختن ديگران به همانندی جستن بـا دموكراسی، بسيار ضعيف شده است. 

• در قلمرو اقتصاد:

١٧- ممنوع كردنِ دادن قرضه به دولتهای سركوبگر. بر دولت ها است كه خود و بانك هـا و شركت ها را از اينكار بازدارند، ١٨- ممنوع كردن بانك ها و شـركت ها از اداره پــول و دارایی هــای ســران و مــأموران دولت های سركوبگر، ١٩- شناسایی دارایی های موجـود آنهـا و محل های بكار افتادن آنها و به حساب ملت هـای گرفتار رژيم های سركوبگر گذاشتن آن ها. ٢٠- موظف كردن بانك ها و شركت ها به شفاف كردن معاملات خود بـا كشـورهاي تحـت اداره استبداد، هم بقصد جلوگيري از رانت خواری، و هم به قصد جلوگيري از پوشـش دادن به خريدهاي نظامي. اسـلحه اي كـه بكار سركوب ميآيند، از در دسترس تـرين سلاحها هستند. ٢١- شفاف كردن بهای كلاهایی كه در اين گونه كشورها مصرف همگـاني دارنـد، هم بقصد جلـوگيری از رانـت خـواری، و هـم بخاطر فروش هرچه ارزانتر آنها بـه اينگونـه كشورها. ٢٢- مبارزه بين المللی با قاچاق، بخصـوص قاچاق مواد مخدر كـه يكی از منـابع مهـم درآمد برای رژيم های سـركوبگر و سـران و مأموران سركوبگر است. اين مبـارزه، به سـود تمامي انسانيت است. ٢٣- رژيم های استبدادی در بودجه خود از جامعه های تحت استبداد مستقل هستند. اين استقلال را از تك محصولی بـودن اقتصـاد آنها دارند (نفت و گاز در كشـورهای نفـت خيز، و اين و يا آن ماده اوليه و يا محصول در كشورهای ديگر). از اينرو، شـفاف كـردن خريد و فـروش ايـن نـوع فـرآورده هـا و جلوگيری از فروش های محرمانه و قاچـاق آنها، از توانـایی آنهـا و نيـز از ميـزان رانـت خواری سران و مأموران سركوب، بسيار می كاهد (به ياد می آورد فروش نفت غير مجاز توسط رژيم صدام و نيز رژيم ايران را).

• در قلمرو دانش و فن و استعدادها:

۲۴- در حال حاضر، وجـود اسـتبدادهای سركوبگر، عامل گريز استعدادها از كشـورها هستند. صندوق بين المللی پـول، بر اينسـت كــه از ايــران، ســالانه ۱۵۰ هــزار اســتعداد مهاجرت می كنند و آنرا معادل خروج ۵۵ ميليارد دلار از ايران می داند. غير از اينكه ارزش استعدادها، وقتـي در خـدمت رشـد جامعه قرار می گيرنـد، بـه پـول، بـرآورد كردنی نيست، خروج آن هـا از كشـور، رژيـم اسـتبدادی را از فشـار عظیمی می رهـد. بخصوص كه اين استعدادها در كشـورهای ميزبان به نيـروی محركـه ای در خـدمت جنبش تبديل نمی شوند. از اينرو، تأسيس بانك دانـش و فـن در سطح جهان يك ضرورت است. اين بانـك بـه مـردم كشـورهایی كـه بـرای بازيافـت اســتقلال و آزادی، بنــابــر ايــن، منزلــت شهروندی تلاش می کنند، نويد می دهد كه می توانند، در رشد، از تمامی استعدادها و دانش و فن سود جويند. بدين سان، بـجـای آنكـه، چـون عـراق، كشـورها بـه شـركت های امريكـایی و انگليسی و كمی هم اروپـایی تحويـل داده شوند، دولت مـردم سـالار، از اسـتعدادهای خويش و از بانك دانش و فن كـه تأسیسی بين المللی خواهد بود، بهرمند خواهد شـد. 

از ياد نبريم كه اطمينـان از آينـده، يكی از عواملی است كه جنبش همگانی پيروز، بدان نياز دارد. ۲۵- امكانات قانونی بوجـود آوردن بـرای شركت اتباع كشوری كه در جنبش اسـت، برای فعاليت های سياسی غير خشونت آميز، در عين خـودداری ازخريـدن و بـه خـدمت منافع خود در آوردن آنها. مي دانيم كه غرب يك چند از اين تدبيرها را بــا ايــن و آن كشــور، نــه در رابطــه بــا دموكراسي و جنبش براي دموكراسـي، كـه بخاطر منافع خود، بكار ميبـرد. امـا چـون منافع قدرت ها نايكسان، و بسا متضاد هستند، اثـر گذاري تدبيرهائي كه بكار مي روند، نـاچيز است. در ليبي، غـرب از محـدوده قطعنامـه مصوب، بيرون رفت. جنبش همگـاني را بـا مبــارزه مســلحانه اي جانشــين كــرد كــه جداشدگان از رژيم قـذافي آنرا رهبـري مي كنند. نتيجه اينست كه مـردم از صـحنه بيرون رفته اند و كشور گرفتار جنگ داخلي و نيزخارجي است (حمله هاي هوائي ناتو). 

۶،۲- مراجعه به قدرت خارجی، اعتراف بـه ناتوانی است. امـا نـاتوانی را قـوای مسـلح خارجی و نيز پول و اسـلحه دادن آنهـا به گروه های مسلح، به توانایی بدل نمی كنـد. ناتوانی را با شناسایی ضعف ها و رفـع آنهـا و بـا شناختن كم و كسر عامل ها و رفـع آنهـا، می توان به توانایی بدل كرد. بدينقرار، به جـای مراجعـه بـه قـدرت خارجی، به مـردم كشـور و نيـز بـه تمـامی كاركنان، از لشگری و كشوری، است كه می بايد روی آورد: به مردم است كه مـی بايـد ناتوانی ها را شناساند و روش گذار از ناتوانی به توانایی را پيشنهاد كـرد. بـرای اداريـان و نظاميان است كه می بايـد حـال و آينـده كشــور را بــا وجود ادامــه حيــات رژيــم استبدادی، تشريح كرد. به آنها است كه می بايد حالی كرد در جامعه ای مستقل و آزاد و در رشد، آنها بكار رشـد بـر ميـزان عـدالت اجتماعي می آينـد و كرامـت و حقـوق و شرفی را می جويند كـه در اسـتبداد، نمی يابند. بدينسان، هر اندازه توانایی ها بيشتر و آينده اطمينان كردنی تـر، ميـل جامعـه بـه جنبش بيشتر و توان رژيم در سركوب كمتـر می شود.  غرب غافل اسـت كـه نياز كشـورهای مـا جانشين كردن ديناميك های سلطه، با ديناميك استقلال و آزادی است. اين جانشينی اسـت كـه جنـبش همگـانی و پيـروزی آنرا در تمامی مراحل، تضمين می كند.



Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire