* تا این زمان، اسرائیل بود که اصرار می کرد می باید بلادرنگ دست به اقدام نظامی زد. گفتگو و دیپلماسی بی فایده است زیرا به ایران امکان می دهد زمان به دست آورد و بمب اتمی خود را بسازد. اما اینک در دستگاه خامنه ای است که استدلال می شود باید زمان برخورد را جلو انداخت. زیرا هرگاه هم اکنون برخورد نظامی انجام گیرد، از آنجا که غرب آمادگی ندارد، دامنه زد و خورد نظامی وسیع نمی شود و زمان آن نیز کوتاه می شود. اما اگر زمان برخورد تا ۲ سال دیگر، به عقب بیفتد، امریکا از دو جنگ عراق و افغانستان آسوده است و این قدرت و متحدان اروپائیش و اسرائیل فرصت کافی برای آماده شدن و حمله وسیع و طولانی به ایران را بدست می آورند!
روشن است که بنای این استدلال بر تقدیر بلا تغییر بودن جنگ است. منطق صوری و نیز ترس مانع از آن می شود که کسی بپرسد: چرا باید جنگ را اجتناب ناپذیر کرد و سپس نشست بهترین زمان حمله به ایران را معین کرد؟ کدام دولت از خدا بی خبر، جنگ با کشور تحت اداره خود را اجتناب ناپذیر می کند و زمان آن را نیز خود معین می کند و دست بکار تدارک تحریک ها می شود بر برانگیختن حمله به ایران و تحریم ایران؟
* به جا است این دروغ را نیز بخوانید: شیخ حسن نصرالله برای خامنه ای معجزه قائل می شود:
علیرضا زاکانی، «نماینده» از دیدار و کسب تکلیف شیخ حسن نصرالله از خامنه ای، در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، این دروغ را ساخته است:« پس از پایان جنگ ۳۳ روزه سید حسن نصرالله به ایران آمد. در دیداری که با او داشتیم، گفت: سال ۲۰۰۰ عرصه به ما تنگ شد و تصمیم گرفتیم عقبنشینی کنیم. در حزبالله به طور جدی به این جمعبندی رسیدیم. به ایران آمدیم و ۳ روز با مسئولان ایران مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید عقبنشینی کنیم. خدمت حضرت آقا رسیدیم. شرایط را به ایشان توضیح دادم. وقتی طرح عقبنشینی را مطرح کردم، آقا فرمودند: «شما حق عقبنشینی ندارید.» من گفتم: با مسئولان ایران صحبت کردیم. ایشان فرمودند: «اشتباه کردند شما حق عقبنشینی ندارید، بروید مقاومت کنید!.» وظیفه ما تبعیت بود و گفتم چشم مقاومت میکنیم. در دلم گفتم ما شهید میشویم و این جریان میخوابد. نماز ظهر را به امامت آقای خامنهای خواندیم. ایشان بین نماز ظهر و عصر به ما رو کردند و فرمودند: «عنقریب شما پیروزی خواهید دید و همه شما در این پیروزی زنده خواهید ماند.» این نوید در دل ما بود و به لبنان رفتیم و مقاومت کردیم. تا اینکه عقبنشینی فضاحتبار دشمن در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد. با خود گفتم آقا، دوتا نوید به ما دادند یکی نوید پیروزی و دومی نوید زنده بودن ما که در این پیروزی بود. پس از پیروزی دیدم تمام کسانی که در آن دیدار حضور داشتیم، زندهایم»!
انقلاب اسلامی: تناقضهای آشکار موجود در متن، دروغ سازی چاپلوسی را آشکار می کنند که این «نماینده مردم تهران» است:
۱- در لبنان، کسانی که با متجاوز رویارو هستند، به این نتیجه می رسند که باید عقب نشینی کنند. اما به تهران می آیند و دو روز هم با مقامات ایران به شور می نشینند، نتیجه این می شود که باید عقب نشینی کنند. دراین دو روز، نه به خامنه ای رجوع می کنند و نه او از مسئولان رژیم کسی به او اطلاع می دهد که شیخ حسن آمده است و می گوید حزب الله باید عقب نشینی کند. با آنکه بنا بر قانون اساسی دستکاری شده، تعیین خطوط سیاست خارجی با «رهبر» است، بازکسی از مسئولان ازاو نمی پرسد: نظر شما چیست؟ حزب الله لبنان باید مقاومت کند یا عقب نشینی؟ پس از آنکه تصمیم گرفته می شود، شیخ حسن نزد خامنه ای می رود و او توی دهن مسئولان نظام و مسئولان حزب الله می زند و می گوید: شما حق ندارید عقب نشینی کنید!
عقل قدرتمداری که این دروغ را ساخته است، بنا بر رویه این گونه عقلها، جبرا، با تخریب شروع می کند: با تخریب شیخ حسن و سران حزب الله و مسئولان نظام، شروع می کند تا خامنه ای را برکشد. بنا بر این قول، آن دو جمع نادان و غافل از خدایند و بنا را بر شکست می گذارند.شیخ حسن نزد خامنه ای می آید و او راه پیروزی را به او و همراهانش نشان می دهد! دروغ ساز از خود نیز نمی پرسد: اگر خامنه ای از غیب خبر داشت، به کار خود سامان می بخشید. اگر او با غیب در ارتباط بود، می دانست شیخ حسن نزد او می آید. پس به او پیام می داد:لازم نیست به تهران بیائید. بمانید و بجنگید پیروز می شوید.
۲- این خامنه ای که گویا با غیب چنان نزدیک است که حتی مطلع می شود در جنگ چه کسانی زنده می مانند و چه کسانی کشته می شوند، چرا از وجود بمب جاسازی شده در دستگاهی که جلو او قرارداده بودند، آگاه نشد و خود قربانی انفجار شد؟
۳- اما تناقض رفتار او: در صورت صحت آنچه زاکانی – که عضو سازمان ترور و واواک تحت رهبری خامنه ایست – از قول شیخ حسن گفته است، تناقض مبرهن دستورخامنه ای با قرآن است. توضیح این که یونیان را رسم بر این بود که بوقت جنگ، یک دیکتاتور معین می کردند و در طول مدت جنگ، همه از او اطاعت می کردند. به پیامبر، این رسم خاطر نشان شد و او نپذیرفت. جنگ احد را نیز شورا رهبری کرد. چون شکست حاصل شد، بسیاری برآن شدند که شورا بی فایده و بسا زیانمند است. این شد که قرآن مقررکرد که «امر شان به شورا میانشان است». و حالا، بنا بر قول ذاکری – به نقل از شیخ حسن نصرالله – خامنه ای صد در صد به وارونه رهنمود قرآن دستور می دهد و پیروزی ببار می آورد!. بدون تردید او و دستیاران او ازکذابان هستند.
۴- این امرکه شیخ حسن و همراهان او در جنگ کشته نشده اند، نه حاصل غیب گوئی خامنه ای که فرآورده زندگی آنها در مخفیگاه های امن بوده است.
۵ – جام زهر شکست در جنگ با عراق، در ریاست جمهوری خامنه ای و با موافقت او، توسط هاشمی رفسنجانی به خمینی نوشانده شد.در آن جنگ که دو ارتش عراق و ایران فرسوده بودند و ارتش عراق، در مقایسه با ارتش اسرائیل، وزنی نداشت، خامنه ای در رابطه با غیب، جانبدار نوشاندن جام زهر به خمینی شد و حالا، «نماد » استقامت شده است؟!چنین شخصی چگونه می توانست به جوانان سلحشور لبنانی درس مقاومت بدهد؟ این ساخته توهینی آشکار به استقامت کم نظیر افراد حزب الله لبنان در برابر تجاوز اسرائیل است. زیرا بدان معنا است که نه آنها با استقامت خویش، بلکه خامنه ای با «معجزه» خود، آن پیروزی را حاصل کرده است!.
۶ – این قول با واقعیتهای بسیاری که زندگی خامنه ای را تشکیل می دهند نیز در تناقض است: بسیارند درایران که از او فراوان دروغ شنیده اند. درریاست جمهوری او بود که کشتار زندانیان سیاسی انجام گرفت. در جلسه ای با حضور او بود که پیشنهاد متوقف کردن اعدامها از سوی او و هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی رد شد. به او بود که احمد قابل نامه نوشت و دو قتل را که به دستور او انجام گرفته بودند را به او یادآور شد. قتلهای سیاسی (فروهرها و مختاری و پوینده و...) به دستور او انجام گرفتند. تقلب بزرگ در انتخابات ۸۸ به دستور او انجام گرفت و سرکوب چنان سبعانه نیز با دستور او شد. او خود در ۲۹ خرداد ۸۸ به مردم ایران اعلان جنگ داد و... دعوی ولایت مطلقه فقیه که منتظری آن را از مصادیق شرک دانست را خمینی کرد و به فشارسپاه پاسداران (خاطرات مهدی کروبی) وارد قانون اساسی شد و خامنه ای بود که اصرار داشت در قانون اساسی گنجانده شود و اینک او نماد شرک است.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire