26 خرداد، بمناسبت صد و سیُ امین
سالگرد تولّد دکترمحمّدمصدّق
«زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (65)
دخالت رضاخان و
نظامیان درانتخابات دورۀ پنجم تقنینیه( 3)
اجتماعيون در انتخابات تهران نيز فعّال بودند. با توجّه به مواضع سياسي در
برابر اشراف و اعيان و طرفداري از طبقات محروم از اجتماعيون انتظار ميرفت اين
ضابطه را رعايت نمايند، ولي شواهد حاكي از آن است كه اجتماعيون بر خلاف شعارهاي
خود عمل نمودند. فرّخي مدير روزنامۀ طوفان، در انتقادي آشكار بر شيوۀ انتخاب
كانديداهاي اجتماعيون در تهران مينويسد: «چون سوسياليستها سه نفر از اشراف:
مشيرالدوله، مستوفيالممالك و مؤتمنالملك را كانديد كردند ما هم سه نفر از
ليدرهاي آنها: طباطبايي، سليمان ميرزا و مساوات را اضافه كرده، ميگوييم به جز اين
شش نفر از نفر هفتم تا هيجدهم رأي بدهيد»41 بهار در خصوص فعّاليت انتخاباتي احزاب
در تهران مينويسد:
«فعّاليت انتخابات در دودستۀ قوي شروع
[شد] يك دسته حزب اجتماعيون (سوسياليستها) [كه] به رياست طباطبايي، سليمانميرزا و
زير نظر مستوفيالممالك مشغول كار بودند و دستۀ ديگر جمعيّت اصلاحطلب و دموكراتها
و قسمتي از اعتداليون بودند كه در محلّات اتّحاديههايي بوجود آورده بودند.» 42
علاوه بر تبليغات حزبي، تبليغات انفرادي نيز در انتخابات صورت گرفت. گروهي
درصدد تطهير بعضي از رجال سياسي همچون وثوقالدوله، مشارالملك و سيد ضياء بوده و
تبليغات گستردهاي براي آنها انجام ميدادند. عارف قزويني شاعر معروف با اجراي
نمايش و كنسرت براي سيد ضياء تبليغ ميكرد. 43 اعلاميهاي به امضاي 43 نفر يتيم
منتشر و طي آن از مردم درخواست ميكردند به پدر يتيمها يعني سيد ضياءالدين
طباطبايي رأي دهند. 44
روزنامهها در مقالاتي به نام زودباور و فراموشكار نسبت به اين تبليغات واكنش
سختي نشان داده، معتقد بودند: «اين افراد با تطهير رجال سياسي خيانتكار، تلاش
دارند زمينه را براي وكالت آنها مهيّا نمايند» و دليل اين امر را «فراموشكاري و
زودباوري» مردم دانسته كه «سابقۀ افراد و رجال سياسي و عملكرد آنها را زود به
فراموشي ميسپرند.» 45
كميتۀ رنجبران با اشاره به اجتماعات و كثرت احزاب و مرامنامهها، توصيه كرد
مردم با توجّه به ماهيت حقيقي افراد، نمايندگان و كانديداهاي خود را انتخاب
نمايند. 46 جمعيّت معارف پرور ضمن اعلام حمايت خود از حكومت افاضل، بر ضرورت وجود
خصيصههاي علم و فداكاري در نمايندگان تأكيد نمود و طرفداران اين عقيده را به
تشكيل شعبه و انتخابات كانديدا در تهران و ولايات دعوت كرد اين جمعيت تشكيلات
مذكور را موقّتي دانست و پيشنهاد كرد پس از خاتمۀ انتخابات و تشكيل حكومت افاضل
شعبۀ انتخابيه به صورت كلاسهاي اكابر علمي و صنعتي درآيد.46 آيتالله سيد ابوالحسن
اصفهاني مرجع تقليد ساكن در عراق طيّ اعلاميهاي اعلام نمود: «آقاي سيد ابوالقاسم
كاشاني مدّتي است كه به تهران آمده و صفات حميده و شايسته دارد. رأي وي در مسائل
شرع نافذ است. مردم وجود او را غنيمت شمرده در خدمت وي مسامحه نكنند.»48 اين اطّلاعيه
در آستانۀ انتخابات صادر گرديد و آقاي كاشاني كانديداي نمايندگي تهران شد.
علاوه بر تبليغات مثبت، تبليغات سوء نيز در جريان انتخابات انجام ميشد. نمونه
بارز چنين تبليغاتي چاپ قبض رسيد تقلبي 1200 ليرهاي بود كه مدرّس آن را از نصرت
الدوله فيروز گرفته بود. مدرس ساختگي بودن آن را پس از اتمام انتخابات اعلام و
تكذيب نمود. 49
در ولايات نيز تبليغات فراواني صورت گرفت. اگر چه وجود افراد سياسي در تهران
بودند ولي احزاب و دستجاتي كه تبليغات آنها ذكر گرديد، شعب و تشكيلاتي در ولايات
نداشتند و تبليغات مؤثّر بيشتر از جانب تشكيلات قديمي همچون دموكراتها صورت ميگرفت
كه از گذشته شعب و حوزههايي در ولايات بوجود آورده و از نظر حزبي متشكّلترين
دسته سياسي بودند. در انتخابات مجلس پنجم آزاديخواهان، سوسيال دموكراتها و اتّحاديۀ
فلّاحين آذربايجان، هيئت آزاديخواهان قزوين، دموكراتهاي خراسان، اتّحاديۀ كارگران
انزلي، اتّحاد اسلام فارس، دموكراتهاي فارس، جمعيّت كارگران فارس و دموكرات زرهپوش
كرمانشاه، از دستجاتي هستند كه در جرايد و روزنامهها فعّاليت انتخاباتي آنها درج
گرديده است. 50
تعلّل مستوفي الممالك در آمادهسازي زمينۀ
انتخابات و اعلان با تأخير او سبب گرديد كه انجام انتخابات نيز باتأخير بيشتر
صورت گيرد. يكي از اشكالاتي كه به شيوۀ برگزاري و اجراي انتخابات گرفته ميشد و
دولت مستوفي را به آن متّهم ميكردند، عدم اعلان و انجام انتخابات همزمان در
تهران و ولايات بود:
«حاكم تهران آقاي
ظهيرالدوله كه يك نفر وطنپرست فعّال. جدّی، درويش و هم مسلك سوسياليستها ميباشد،
انتخابات ولايت را يك جا شروع نميكند، زيرا فرقۀ سوسياليست كه به موجب قطعنامۀ
اخير طرفدار مستوفي است اقلّاً 123 عضو دارد و تمام اينها بايستي وكيل شوند حالا
اگر تمام ايالات و ولايات يك دفعه انتخابات را شروع كردند. نميشود مطمئن بود كه
اينها وكيل هستند، بنابراين بايستي كه يكي، شروع و خاتمه يابد، اوّل تهران هر كس از تهران نشد قزوين وغيره.»
51
اشكال ديگري كه به دولت گرفته ميشد عدم
تهيّۀ وسايل وابزار انتخابات بود، زيرا براي شروع انتخابات بلوكات اطراف تهران
هنوز وجه لازم را به طور همزمان نفرستاده بودند. 52
«عليرغم تلاش دولت
مستوفيالممالك و هيئت مؤتلفه، انتخابات تهران با مسالمت بيشتري برگزارشد. دليل
عمدۀ چنين سلامتي، نظارت و دقّت مشيرالدوله پيرنيا در مقام نظارت انجمن مركزي
انتخابات بود. مشير الدوله كه از ميزان دخالت حكّام، امرای نظامي و احزاب و
دستجات سياسي با خبربود با توجّه به عدم توانايي و فقدان ابزار لازم جهت ممانعت
از اعمال نفوذ در انتخابات صلاح خود مملكت
را در بسط دامنۀ انتخابات نميدانست و به همين منظور با پيشبيني تميهداتي از
گسترش دامنۀ پخش تعرفه جلوگيري و قيودي برقرار نمود. وي علاوه بر كوتاه نمودن مدّت
تحويل و اخذ تعرفه، قيد تازهاي براي شرايط انتخابكنندگان قرارداد و آن دقّت در
شناسايي افرادي بود كه جهت اخذ تعرفه به حوزهها ميرفتند [كه] بايستي داراي
اوراق شناسايي بوده و اشخاص مجهولالمكان از كميسر محل ورقۀ هويّت دريافت نمايند.
»53
افراد اقليت مجلس چهارم دراعتراض به مدّت
زمان تحويل و استرداد تعرفهها نوشتند: «با اتمام ساعات تعرفه دادن که عبارت است از 98 ساعت؛ و اگر در 8 نقطهاي كه
انجام نظارت منعقد است با صحّت و بدون اعمال غرض، تعرفه بدهند و اشكالات نتراشند.
تازه بيش از پانزده الي بيست هزار تعرفه توزيع خواهد شد و بديهي است كه در
شهرتهران و بلوكات آن متجاوز از پنجاه هزار تعرفه بايستي توزيع گردد.» 54
با وجود مراقبتها و آن همه دقّت نظرمشيرالدوله
درانتخابات، جلوگيري ازهمۀ تخلّفات ممكن نبود. روزنامهها گزارشهايي ازورود افراد
مجهولالهويّه به انجمنهاي انتخاباتي و ايجاد اخلال در امر انتخابات و خريد و
فروش تعرفههاي رأي درج نمودند. اگر چه مشيرالدوله از طريق ضابطين قانوني نسبت به
جلوگيري وبرخورد با اين موارد اقدام مينمود ولي وجود مراكز متعدّد ذي نفوذ و كثرت
كانديداها رفع همۀ آنها را غير ممكن ميساخت. روزنامهها در مقالههايي به نام
اندرزهاي مهم، با اشاره به روز اخذ رأي نوشتند: «ای طبقۀ رنجبرو كاسب تو كه به
طرف صندوق رأی ميروي آيا ميدانی حيات دو سه ساله مملكت را مورد تأثير قرار می دهی؟
اگر فريب خورده و رأيت را فروخته باشی به ناموس مملكت خيانت كردهاي و اگر تعرفهات
را فروختي، بد كردي و اگر همان رأی را كه خريدار به تو داده در صندوق رأی بيندازی،
خيانت كردهاي. ممكن است در اثر احتياج تعرفهات را فروخته باشی ولي با اين [حقّ]
رأي كه به تو دادهاند، نام وكلاي خوب را به صندوق بينداز.» 55
اگر چه جلوگيری از تخلّفات انتخابات تهران
با همۀ سختي، امكانپذير بود، ولي در بلوكات اطراف تهران به دليل اعمال نفوذهايی
كه انجام ميگرفت اين امر به آساني قابل كنترل نبود. بحثهاي زيادي بر سر انتخابات
لواسانات و كن در گرفت و عوامل نصرتالدوله فيروز و قوامالسلطنه تخلّفات فراوانی
در اين حوزهها نمودند. 56 كه بر اثر شكايات بسيار، جريان انتخابات در آن نواحي
متوقّف و دوسه انتخابات به عدليه منعكس گرديد و از سوي وزيرعدليه مورد پيگيری و
پيگرد قرار گرفت. 57 با وجود تخلّفاتي كه صورت گرفت در اثر مراقبتهای مشيرالدوله
انتخابات تهران وضعيت نسبتاً بهتري داشت؛ زيرا اولاً در مجموع، انتخابات در موعد
مقرّر انجام و نتيجۀ آن معلوم شد؛ ثانياً منتخبين از هر دسته و با گرايش سياسي
متفاوت حضور داشتند. البتّه در اين انتخابات كانديداهاي خاص دموكراتها و
دموكراتهاي مستقل نتوانستند از تهران انتخاب شوند. انتخابات ولايات به مراتب مشكلتر
بود و افراد صاحب نفوذ كه به عناوین مختلف ميتوانستند در جريان انتخابات تأثير
گذارند، فراوان بودند. دولت و گرايش
سياسي هوادار وي نيز در انتخابات به دنبال منافعي بودكه اين امربرمشكلات انتخابات
ميافزود. به عنوان نمونه در گزارش حكومت نظامي دامغان، خطاب به رضاخان، وزير
وقت جنگ و فرماندۀ كل قشون، چنين آمده است:
«توسط متصدّي محترم
اركان حزب كل قشون زيّداجلاله
مقام مقدّس وزارت جليلۀ جنگ و فرماندۀ كل
قشون دامّت قدرته
تعقيب راپورت معروضه 390 مورّخۀ 22 سرطان
كه به طور سفارشي تقديم گرديده ـ نظر به وصول دو دستخط تلگرافي مقام وزارت جليلۀ
داخله دامّت شوكته كه سواد آن را نيز محض مزيد استحضار خاطر مقدّس تلویحاً تقديم
ميدارد. بديهي است پس از امعان نظر در مدلول تلگرافات و سواد راپورت قبل فدوی،
تصديق خواهند فرمود كه رفته رفته ميخواهند [اعتبار (آبروي)] فدوی را لكّهدار
نمايند. و فدوی هم، چون جز آن آستان مقدّس ملجأ و اميدگاهي نداشته و ندارد و به
طور يقين و اكمل دراين زمينه مي تواند ثابت نمايد كه انتخابات دامغان بر خلاف
اغلب نقاط ايران، به طور قانوني خاتمه يافته و جعبۀ آرائي [آرا] هم دست نخورده،
لذا چنانچه رأي مبارك اقتضا فرمايد، همان قسمی كه فدوی در جواب قبلاً و بعداً از
آن وزارتخانۀ جليله تقاضای عزيمت نماينده و مفتّش بيغرضی را از مركز نموده تا به
دامغان اعزام دارند و ضمناً شاكی و راپورت دهنده را هم معلوم و معرّفي كندتا با
حضور عامّۀ اهالی و رؤسای دوايردر اين باب رسيدگي به عمل آيد. از مقام مقدّس نيز
اين مسئله مورد تعقيب واقع گردد تا فيالحقيقه در اين اثنا هم كمتر مورد حملات و
تعرّض (شاكی و راپورت دهندۀ نامعلوم) واقع شده باشد و هم اينكه اگر فيالواقع به
وزارت جليلۀ داخله تاكنون صحّت عمليات فدوی واضح و روشن نشده از تحقيق اين مسئله
واضح گردد تا بدانند كه چاكران آستانۀ وزارت جنگ روحی فداه از روي وظيفهشناسی و
مقام دوستی يك عمری طیّ مراحل زندگانی كرده و حتّيالامكان كوشش دارند كه عمليات
صحيح آنها به طور ديگر در انظار جلوهگر نشود.
زياده جسارت نميورزد. امر، امر مبارك است
ـ فدوي»58
ملاحظه ميشود كه صراحتاً در مطلب فوق
آورده شد، «انتخابات دامغان بر خلاف اغلب نقاط ايران، به طور قانوني خاتمه يافته
و جعبهآرايی دست نخورده ...» كه اين مطلب گويای تقلّب گسترده در ساير مناطق
ايران است.
ۀدولت مستوفيالممالك از نظرتهيّه وسائل و
تداركات انتخابات در ولايات تعلّل بيسابقهاي از خود نشان داد. تا 23 و 26 حوت
1301 ش تعداد 615000 تعرفه و 65 اعتبارنامه براي حدود 38 ولايات فرستاده شده كه
با توجّه به وضعيت حمل و نقل آن روز، نميتوانست به موقع دست مجريان انتخابات
برسد. 59 وزارت داخله اعلام نمود كه انتخابات انجمنهاي نظارت ولايت منوط به وصول
دستورالعمل و اوراق انتخابات است كه در اثر چنين اعلاميههايی اين شائبه براي
بسياري از افراد بوجود آمد كه دولت به نقاطی كه مايل است دستورالعمل می فرستاد و
در هر جا كه ميل نداشته باشد فرستادن اوراق و دستورالعمل را به تأخير مياندازد.
60
از بعضی ولايات مثل قم، اراك و ساري به
وزارت داخله اطلاع ميدهند مخارج انتخابات تاكنون وصول نگرديده و ممكن است
انتخابات به تعويق بيفتد. 61 بسياري از ولايات بی حاكم رها شده و بلاتكليف مانده
بودند. بديهی است بدون وجود حاكم در ايالات، انتخابات از انتظام و نظم مناسبی
برخوردار نمیباشد. 62
علاوه بر تعلّل دولت، وجود حكومت نظامی در
ولايات مشكلات افزونتری براي انتخابات ايجاد كرده بود. اگر چه كابينۀ مستوفيالممالك،
مشيرالدوله و سردار سپه هر كدام انتخابات را به نوعي برگزار كردند ولي در هرسه
كابينه مسئلۀ اعمال نفوذ رؤسای نظامي تقريباً محرز و آشكار بود. روزنامۀ كار
باتوجه به نطق عبدالله خان اميرلشكر مينويسد:
«آزاديخواهان
آذربايجان تصميم گرفتند، با اين حال اگر اعلان انتخابات بدهند، شركت ننمايند مگر
اينكه دولت با فرستادن يك نفر والی بيطرف به اين فجايع خاتمه دهد. مردم ضمن
احترام به نظاميان امروز ميبينند حاكم نظامی آذربايجان از لباس نظام استفاده [ميكند]
و مشغول ظلم و تعدّی است.» 63
از قزوين مراسلاتی رسيده كه حكومت نظامی،
مخالفين ملكآرايی را دستگير كرده، چوب ميزند. صدرائی خود را به وزير جنگ بسته
ميگويد وزير جنگ طرفدار انتخابات من است. برای بهتر روشن شدن موضوع، نامه سردار
سپه را در اين خصوص مرور ميكنيم.
«حكومت نظامی
قزوين، شخصاً كشف نمايد.
در تعقيب نمره 3056 لازم است از حوزه مأموريت
شما اشخاص ذيل جهت نمايندگي پارلمان انتخاب شوند.
احياءالسلطنه و ميرزا ابراهيم خان ملكآرائي
نمره 450
وزير جنگ و فرمانده كل قشون 64
روزنامۀ كار پس از اشاره به مطالب فوق با
توجّه به نفوذ و محبوبيت سردار سپه بين مردم كه در اثر فعاليت وموفّقيتهاي قشون
بدست آمده بود، ميگويد: لازم است سردار سپه متّحد آلماني به ولايات صادر و در آن
قيدنمايد: هر نظامي در انتخابات دخالت كند، فوري احضار و مجازات ميشود، 65 البتّه
اين سخن روزنامۀ ياد شده بيگمان يا از روي جهل نسبت به زد و بندهاي پشت پرده و يا
از روی تجاهل بيان شده است. روزنامۀ طوفان در خصوص دخالت فرماندهي نظامي نوشت:
«منتظرالوكالههای
زياد هستند. از همه خطرناكتر كانديداهای اداره لشگري است. به قرارمعلوم حاج حسن
آقاي ملك، وثوقالسلطنه، امير اعلم، سردار انتظار كانديدای ادارۀ لشكر شرق ميباشند.
به طوري كه امير لشكر اظهار داشته اين چهار نفر را وزير جنگ پيشنهاد كرده كه بايداز
مشهد انتخاب شوند ولو به زور سرنيزه باشد.» 66
در اثر اقدامات مذكور، وقتي انتخابات با
اعتراض اهالي ولايات مواجه ميشد در اين هنگام نيز دولت به جاي آنكه با متخلّف
برخورد نمايد به شيوۀ ديگري عمل نموده، و با اعزام بازرسانی كه عمدتاًهمفكر و
هوادار جناح سياسی وابسته به دولت بود به تهيۀ گزارش خلاف واقع از انتخابات ميپرداخت.
جالب آنكه رضاخان در نامهای در خصوص
شكايت اهالی قزوين از دخالت نظاميان به گونهاي اظهار نظر كرده كه گويی هيچ
اطلاعي از جريان امور ندارد! در اين خصوص سند ذيل آورده ميشود:
«آقايان مظفّر
لشگر، رئيس مافي و محمّدتقي خان، رئيس ايل چگيني
مشروحه به امضاي جمعي ازاهالي قزوين
دايربه اظهار شكايت از شما واصل گرديده و اظهار داشتهاند كه در امرانتخابات آنجا
مداخلات غير قانوني نموده اهالي را جبراً به انتخاب آقا شيخ محمّدالموتي وادار مينماييد.
لزوماً متذكّر ميشود كه مطابق قانون انتخابات بايستي جريان اين امر، آزادانه و
به ميل اهالي خاتمه پذيرگردد. مراتب را اطّلاع داده و البتّه در صورتي كه اقدامات
خارج از وظيفه از طرف شما به عمل آمده متروك خواهم داشت.»
وزير جنگ و فرمانده كل قشون 67
درسند بالاتر ـ كه آن هم مربوط به
انتخابات قزوين بوده ـ ديديم كه سردارسپه جبراً و تحكّماً به حكومت نظامي قزوين
فرمان ميدهد: بايد «احياءالسلطنه و ميرزا ابراهيم خان ملكآرائي» انتخاب شوند؛
امّا در اين سند وقتي متوجّه ميشود كه «مظفّر لشكر رئيس مافي و محمّدتقي خان رئيس
ايل چگيني» برخلاف ميل او «شيخ محمّدالموتي» را تبليغ ميكنند نامۀ تند و تهديدآميز
فوق را ارسال ميكند تا هم نظر خود را تأمين كرده وهم مردم را فريفته باشد.
افزون برآن اسناد فراوان ديگري نيز در خصوص دخالت مستقيم شخص رضاخان در انتخابات
وجود دارد. سند ذيل نمونهاي از آن دخالتهاست:
رئيس تيپ شمال، شخصاً كشف نمايند.
به طوري كه به ياور محتشمالدوله حاكم
شاهرود نيز دستور دادهام بايستي دكتر حسينقليخان از شاهرود انتخاب شود. عليهذا
لازم است، جدّيت كامل در انجام مقصود به عمل آوريد. نمره 1305
وزير جنگ و فرمانده كل قشون.» 68
مجموعۀ اقدامات مذكور سبب گرديد كه اكثريت
هوادار دولت مستوفيالممالك تضعيف گردد و به دنبال آن بحران آغاز شد و به يكباره
16 نفر از اكثريت مجلس چهارم (هيئت مؤتلفه) كناره گرفتند. 69
دولت مطابق اساسنامۀ داخلي مجلس ميبايست
پس از كاهش رأي استعفا نمايد؛ ولي مستوفيالممالك تصميم به مقاومت در برابر مجلس
گرفت. داور، اين امر را ناشي از اقدامات طباطبايي و سليمان ميرزا دانسته، مينويسد:
«تمام تقصير از
ابتدا تاكنون همه زير سر آن دو سياست بازي است كه اين بيچاره مرد محترم را آلت
اغراض خود كرده، به دست او حاكم مغزول ميكنند، پول ميپاشند، عوامل انتخاباتي ميسازند،
رفقا را برسر كار ميآورند. آيا مستوفي فكر ميكند كميتۀ اجرايي اجتماعيون بالاخره
نجاتش ميدهد و يا نطق كاراخان به جان دولتش ميرسد؟ بايد به او گفت ايران برای
قبول حكومت اجتماعيون حاضر نيست.» 70
اجتماعيون و دولت برای فشار بر اكثريت
جديد مجلس تصميم گرفتند، از شيوۀ تحريك و آشوب استفاده نموده با مجلس مقابله كنند
و خود را نجات دهند، ولي اين اقدامات آرای آنها را بيشتر كاهش داد. 71
آنان در روزهاي پاياني مجلس سعي ميكردند
با جلوگيري از تشكيل جلسات و عدم حضور در مجلس باعث فترت دورۀپارلماني گردند و حتّي
درصدد تعطيل كردن مجلس نيز برآمدند. 72
بدين وسيله ميخواستند دولت را بر سر كار
نگاه دارند كه نتيجۀ آن، استيضاح دولت مستوفيالممالك و جانشينی مشيرالدوله بود.
يكی از دلايل انتخاب مشيرالدوله بيطرفی وي در انجام انتخابات بود. اين ويژگی به
نمايندگان مجلس چهارم جرأت می داد كه اختيار مملكت را در دوره فترت به
مشيرالدوله بسپارند. 73
در جلسات اوّليۀ كابينه با بررسی گزارش
انتخابات مقرّر گرديد در خصوص تشريح امر انتخابات، دستورالعملی از سوی وزارت
داخله صادر گردد. 74 چون اهالی قزوين حكومت نظامی را منافی با قانون انتخابات ميدانستند،
مشيرالدوله به نمايندگان آنان قول مساعد داد كه اوامر مؤكّد مبنی بر انجام صحيح
انتخابات صادرنمايد؛ لذا نسبت به اعزام بازرسان براي جلوگيری از سوء جريان
انتخابات اقدام كرد. 75 بدين ترتيب مشيرالدوله توانست با تهيۀ ابزار و وسايل و
اعزام بازرس، به انتخابات سر و سامان دهد. ولی مشكل اصلی، وجود حكومت نظامی و
فرماندهان قشون در بسياری از ولايات بود. نظربه شكايات متعدّد اهالي دامغان
ازحكومت نظامی آنجا، وزارت داخله به وزات جنگ نوشت: حكومت آنجا را احضارو ديگري
را اعزام نمايند. 76 ازسقز نيز طیّ تلگرافی به رئيسالوزراء نوشتند:
«رئيس قشون قهراً و
جبراً مشغول تهيۀ آرا برای صدورالعلماي مفتی است كه از ديانت و امانت مبرّي و ضدّ
آسايش مردم است. قبل از وقت عرض ميكنيم كه وكيل جبری و قشونی است نه ملّيتی.»
77
مشيرالدوله در برابر تعدّی و اعمال نفوذ
حكام و فرماندهان نظامي از اين ابزار لازم جهت مقابله و نيز نحوۀ مناسب براي
برخورد بهره گرفت ولی تعطيلی مجلس چهارم نيز قدرت مانور لازم را از او گرفته بود.
فشار نظاميان، استعفاي مشيرالدوله و تشكيل
كابينۀ سردار سپه را در پی آورد. او كه به اهمّيت نقش مجلس از نيمۀ مجلس چهارم پي
برده و در اين مدّت اقدام لازم جهت نزديكي به نمايندگان انجام داده بود، از ابتدای
انتخابات مجلس پنجم از طريق حكّام نظامی، دخالتهای بسياري در انتخابات كرد. اين دخالتها از ابتداي تشكيل كابينه،
صورت آشكارتري به خود گرفت. دشتی اقدامات سردار سپه را ناشي از خواست طرفين او و
نمايندگان مجلس چهارم ميداندكه وي را به دخالت در انتخابات تشويق و تحريض ميكردهاند.
78 در كابينه سردار سپه علاوه بر نظاميان، اجتماعيون نيزـ پس از چند صباحي دوری
از قدرت و حضور در كابينه مشيرالدوله ـ مجدّداً به صحنۀ سياست بازگشتند، مخصوصاً
دخالت وزارت خارجه، وزارت داخله بر عهدۀ
يكي از اعضاي فعّال آنها، ميرزا قاسمخان صوراسرافيل قرار گرفت كه مجري انتخابات
نيز بود. سردارسپه پس از انتصاب مقام رياست وزرايی، دو مقصود عمده را در نظر داشت
و بر اين اساس نهضت انتخاباتي دولتش را پيريزي كرد. در وهلۀ اوّل، اكثريت قاطع
هواداران خود را جهت اجراي مقاصدش در مجلس پنجم سازمان داد كه در بين اين عدّه
حتماً عدّهای از وجوه سياسي و رجال شناخته شده نيز بودند، ثانياً با كانديدا
شدن ـ به وسيلۀ عوامل خود ـ در اقصی نقاط كشور سعي داشت خود را محبوب همۀ مردم
قلمداد نمايد.
او برای رسيدن به اهداف فوق، كميتهاي
تشكيل داد و اختيار انتخابات را به خدايار خان و افراد حزب دمكرات مستقل واگذار
نمود و امراي لشكر مأمور شدند، طبق صورتي كه از طرف اين كميته فرستاده ميشود، فعّاليت
انتخاباتي به عمل آورند. بهار كه خود كانديدای انتخابات از حوزۀ كاشمر بود و به
كميتۀ مذكور مراجعه نموده بود، مينويسد:
«سواي اين طريق،
محال بود انتخاباتي به عمل آيد يا كانديدايی در محل موفّق شود.» 79
دولتآبادي نيز با اشاره به اهداف سردار
سپه از انتخابات و مجلس پنجم در اين خصوص مينويسد:
«براي اين كارسردار
سپه به حكومتها و نظميهها دستورداده موانع را از راه انتخابات اين قبيل اشخاص
بردارند و زمينۀ انتخاب نگارنده از اصفهان فراهم شد و بعد از آن هم امير اقتدار
حاكم نظامي از فارس خبر را به سردار سپه داده و [به] او به خاطر انتخاب شدن تبريك
گفت. »80
اميرلشگرعبدالله خان طهماسبی، كه در آن
زمان حاكم نظامي آذربايجان بود با صراحت اعلام نمود:
«... شيخ محمّدعلي
تهراني را از حوزه آذربايجان انتخاب كرده و سرتيپ مرتضیخان حاكم نظامی تهران طيّ
حكمی به اعظام قدسی، حاكم خوار و ورامين صريحاً مينويسد: سيدعلاءالدين اعتمادالاسلام
را انتخاب نمايد و اعتبارنامهاش را بدهد.» 81
در بررسي اعتبارنامه علی دشتی، كانديداي
ساوه در مجلس نيز مواردي از دخالت دولت بر انتخابات بيان ميشود. يكي از اعضاي
انجمن نظارت بر انتخابات ساوه طي نامهاي به انجمن مركزي مينويسد:
«نايبالحكومه
رسماً در انجمن اظهار كردند كه حكومت از من التزام گرفته كه بايد آقاي شيخ علي
دشتی انتخاب شود و آرا بايد قبلاً خوانده شود تا كسي تقلّب نكند.» 82
در يكي از اسناد در اين باره آمده است:
«توسّط آقاي تديّن
نماينده محترم
مقام منيع رياست وزراي عظام دامّت شوكته
حكومت جديد ساوه ديشب و امروز حاجي سالار
شجاع را احضار و اظهار نموده كه من از طرف شخص رئيسالوزراء حكم دارم در انتخاب
آقاي دشتی، يا بايد تسليم شويد، يا فوراً به تهران تبعيد خواهيد شد. مشاراليه
تقاضا دارد كه اگر چنانچه اين امر، امر حضرت اشرف است، اطاعت نمايد والّا،حضرت
اشرف امر فوری و سريع به حكومت صادر نمايد كه بیطرفی را از دست داده و وسايل
تبعيد او را فراهم نكند.» 83
فطنالدوله، پيشكار نصرتالدوله فيروز طيّ
نامهاي به وی مينويسد:
«نصيرالسلطنه از
حضرت والا دلتنگ است كه چرا او را از قشقايی وكيل نكردند. هر چه به او حالي مي
كنم كه اين مسئله نسبت به حضرت والا نبوده و از مراكز امر شده ضياءالواعظين وكيل
بشود، به خرجش نميرود.» 84
كاشان يكی از نقاطی بود كه انتخاباتش به
طول انجاميد و به دليل درگيري در انتخابات و اعمال نفوذ حكومت نطنزو اجتماعيون
جريان انتخابات مدّتها متوقّف گرديد. حكومت كاشان طيّ نامۀ شمارۀ 23967 به وزارت
داخله مينويسد:
«عدم بيطرفي صديق
اكرم نايبالحكومه نطنزاظهر منالشمس است و حتیّ خودش از نقطه نظر ابراز حسن خدمت
نسبت به اجتماعيون را منكر نيست و با وجود مشاهدۀ حكم حضرت اشرف به واسطۀ استظهار
كاملي كه به موافقت عقيده خود با تمايلات باطني كفيل وزارت داخله دارد بر شدّت اقدامات
خود افزوده است. وي دست هواداران اجتماعيون را در انتخابات باز [گذارده] و نسبت به
دستۀ ديگر شدّت عمل نشان ميدهد.» 85
سردارسپه همچنين براي اثبات وجاهت و
محبوبيت ملبي از طريق نظاميان و حكومت ايالات، كانديداي نمايندگي مجلس ميشود. حكّام
نظامي با صدور احكام كتبي و تلگرافي از ولايات و دهات التزام ميگيرند، سوای
سردار سپه و نمايندگان مورد نظر وي كسی را ننويسند. 86 سركشيكزاده كانديداي نمايندگي
لاهيجان در نامهاي به نصرتالدوله فيروز مينويسد:
«انتخابات لاهيجان
در شرف خاتمه و فقط معطّل برای اين است كه آقاي رئيسالوزراء اوّل باشند. با تمام
كوششهايی كه در اين خصوص به عمل آمده فعلاً نصف بنده راي دارند.» 87
با اين شيوه در بسياري از نقاط سردار سپه
با عنوان نماينده اوّل انتخاب گرديد. از همدان با 24891 رأی، در ايلات شاهسون
آذربايجان 3816 رأي، از قراچهداغ و توابع 6310، از اصفهان با 8099، از سراب و
كرهرود با 4022 راي، از اروميه با 2757، از لاهيجان 17065، از طوالش و گرگان رود
با 4773 راي، از مراغه 25408، از رشت 7299 و از خوي 22037 راي به عنوان نماينده
اوّل انتخاب گرديد؛ ولي هيچ كدام از نقاط مذكور را نپذيرفته و فقط نمايندگي ساري
را قبول نمود و نامش به عنوان نماينده اوّل اين حوزه ثبت گرديد. وي از مجموع 22045
رأی در ساري صاحب 12660 رأی گرديده بود. 88
نمونهاي از انصراف نمايندگي از شهرهاي
ديگر توسّط رضاخان چنين است:
حكومت در جز، كپيه هيئت نظّار
با اظهار امتنان از حسن ظنّ اهالي نسبت به
اينجانب، نظر به مسئوليّتهاي سنگين كه برای خدمت به مملكت عهدهدارهستم. بدين
وسيله استعفای خود را از نمايندگي در جز اطّلاع ميدهم.
نمره 3628
رئيسالوزراء و فرمانده كل قوا 89
در ابتدای تشكيل كابينه سردار سپه، تعداد
61 نفر از نمايندگان تعيين شده كه عدّهاي در تهران حاضر و بقيّه نيز به پايتخت
احضار شده بودند. در عين حال نقاط ديگري نيز انتخاباتش در حال اتمام بود كه بدين
ترتيب با تعیين حدّ نصاب لازم مقدّمات تشكيل و افتتاح مجلس پنجم مهيّا گشت. اين
در حالي بود كه هنوزانتخابات در بعضی از نقاط كشور ادامه داشت و حتّی بعد از
افتتاح مجلس بعضی از نقاط كشور در مجلس نمايندهاي نداشتند.
انتخابات از جنبۀ آماري نيز قابل غور و
بررسی است. اگر چه تخلّفاتي كه در انتخابات صورت گرفت تا حدود زيادي واقعيّت
ارزيابی آماري را با اشكال مواجه ميسازد، ولي با اين همه ارائۀ آمار وارقام در
خصوص انتخابات مجلس پنجم خالی از لطف و فايده نيست. آمار جمعّيت و نفوس در گذشته
از دقّت چندانی برخوردار نبود و بررسيهای انجام شده مقادير متفاوتی از جمعيّت را
بيان ميدارند.
در يك بررسی، كل جمعيّت ايران در سال 1302
ش 11610000 نفر برآورد گرديده كه از اين تعداد 000/447/2 نفر جمعيّت شهري و
000/170/9 نفر جمعيّت روستايي بودند. 90
همين بررسی در سال 1305 به فاصلۀ سه سال
پس از انتخابات مجلس پنجم طيّ آماري، تعداد مردان ـ پس از ده سال در كلّ جمعيّت
ايران ـ 39 درصد تخمين زده ميشود كه جمعيّتي در حدود 900/527/4 نفر را شامل
گردد. 91
از طرفی با توجّه به حدّاقلّ سنّ انتخاب
كنندگان كه بيست سال بود و نيز عدم حقّ رأی زنان به نظر ميرسد تقريباً 3/1 جمعيّت
كلّ كشور ميبايست در انتخابات مجلس پنجم شركت ميكردند كه جمعيّتي در حدود
000/3870 نفر را شامل ميگرديد. به اين ترتيب با در نظر گرفتن دو ضابطۀ فوق اگر
با كمی اغماض جمعيّت رای دهندگان را در انتخابات 000/000/4 تخمين بزنيم، پايۀ
تقريبي جهت بررسی آماری تا حدودی ميتواند از واقعيّت برخوردار گردد.
در انتخابات مجلس پنجم به جز ايلات
تركمان، كوكلان و يموت، كه گزارشي از انتخابات آنها به مجلس نرسيد و نمايندهاي
در پارلمان نداشتند. ميزان آرای اخذ شده در كل كشور بالغ بر 926306 نفر بود كه با
توجّه به افراد تقريبی ايلات تركمان به نظر نميرسد كلّ آراي اخذ شده از 930000
نفر تجاوز نمايد. اين تعداد حدود 2/23 درصد آرای كلّ افرادي است كه حقّ رای
داشتند و با توجّه به تبليغات و شور و هيجان انتخابات مذكور شركت كمتر از 4/1
افراد را در اين انتخابات مبيّن عدم استقبال عمومی دراين انتخابات بوده است. البتّه
اين درصد در نقاط مختلف كشورمتفاوت است. در مجموع كلّ آرای كشور، مردم آذربايجان
جهت انتخاب 19 نماينده در مجلس پنجم، تعداد 969/160 رای به صندوقها ريختند. يعنی
آذربايجانيها، براي چهارده درصد از نمايندگان مجلس، تنها 3/17 درصد كلّ آرای كشور
را به صندوقها ريختند.
پس از آذربايجان ولايات خراسان و سيستان
با تعداد 15 نماينده در مجلس 103665 رأی به صندوق ريختند در حالي كه تهران و
بلوكات اطراف آن با 15 نماينده در مجلس فقط 38327 رأی دادند. يعني مردم تهران
براي انتخابات 11 درصد نمايندگان فقط 4 درصد از آرا را به خود اختصاص داده بودند
كه نشان از عدم استقبال بيسابقۀ مردم تهران از انتخابات بود و به دلايلی كه قبلاً
گفته شد، مشيرالدوله از وسعت توزيع تعرفۀ رأی برای جلوگيری از تخلّفات
بيشترخودداری كرد كه اين امر تا حدود بسيار زيادی در كاهش آراي تهران و بلوكات
اطراف تاثير داشته است. در تهران و بلوكات اطراف بايستي حدّاقلّ پنجاه هزار برگ
تعرفۀ رأی توزيع ميشد زيرا جمعيّت آن در حدود 210 تا 215 هزار نفر تخمين زده
شده است؛ 92 ولي ميزان تعرفههای توزيع شده از 26000 برگ تجاوز ننمود و از اين
تعداد فقط 19426 رأی به صندوقها برگردانده شد، ايلات نيز در انتخابات شركت نموده
وبه جز ايلات تركمان ساير ايلات با 4 نفرنماينده درمجلس، 20447 رأی به صندوق
ريختند. يعنی برای انتخاب 3 درصد نمايندگان مجلس آرايي درحدود 1/2 درصد كل آراي
كشور از آنها اخذ شده بود. ملل متنوّعه (اقليّت ديني) نيزبا 4 نماينده درمجلس
14037رأی داده بودند كه برای انتخاب 3 درصد نمايندگان، 5/1 درصد كل آراي كشور را
به خود اختصاص دادند. درهرانتخابات آزاد كه بدون اعمال نظر و دخالت مؤثّرحكومتها
صورت گيرد ميزان رأی هر نماينده حكايت از محبوبيّت وی و استحكام موقعيّتش در مجلس
قانونگذاری دارد.
در بين نمايندگان مجلس پنجم ارباب كيخسرو
شاهرخ با تعداد 2538 رأی از مجموع 2590 رأی توانسته بود 98 درصد آرای زرتشتيان را
كسب نمايد. پس از وي، ميرزا محمدعلی خان مصباح ديوان با 3557 رأی از مجموع 3671 رأی
97 درصد آراي مردم سيستان و ميرزا شهابالدين بقائی كرماني با 8031 رأي از مجموع
8306 رأی 96 درصد آرای مردم رفسنجان را كسب كرده بودند. كمترين ميزان آرا نيز از
آن سيد يعقوب شيرازی بود. وی با كسب 525 رأی از مجموع كلّ 3493 رأی تنها توانسته
بود 15 درصد آرای ايلات خمسه فارس را به خود اختصاص دهد. اين ميزان براي نمايندۀ
اول تهران ميرزا حسين خان مؤتمنالملك 38 درصد؛ نماينده اول فارس، ضياءالادبا 54
درصد، نماينده اوّل تبريز، ميرزا زينالعابدين رهنما 55 درصد؛ نمايندۀ اوّل مشهد،
صولتالسلطنه، 53 درصد و نمايندۀ اوّل كرمانشاه، نصرتالدوله فيروز، 69 درصد بوده
است. 93
مجلس پنجم ـ طبق قانون انتخابات94 ـ بايد
از 136 نماينده تشكيل ميشد، لذا به مرور 135 نماينده انتخاب شدند وشش نفرديگربه
علّت رد شدن اعتبارنامۀ نمايندگان منتخب يا استعفاي آنها مجدّدأ انتخاب گرديدند
وگزارش انتخابات نماينده ايلات تركمان به مجلس نرسيد. در نتيجه ايلات تركمان و
كوكلان و يموت در مجلس پنجم نمايندهاي نداشتند. درعين حال در طول دو سال فعّاليت
مجلس پنجم هيچ گاه عدّۀ حاضر نمايندگان مجلس ازيكصد وبيست نفر بالاتر نرفت. عدّهاي
ازنمايندگان پس ازانتخابات، مشاغل دولتي را حفظ نموده و با وجود نمايندگي درمجلس،
ازشركت درجلسات، تن ميزدند. حفظ عنوان نمايندگي وعدم تمايل به استعفاي رسمي
ازآن، شايد به دليل برخورداري ازمصونيّت پارلماني وبيمه شدن در مقابل حوادث و اتّفاقات
آتي بوده است. نمونه بارزاين افراد رضاخان سردارسپه وزير جنگ و رئيسالوزاء
ومعاضدالسلطنه پيرنيا، وزيرعدليۀ كابينۀ رضاخان ونمايندۀ نائين بود. طبق قانون
انتخابات فقط استعفاي رسمي نماينده قبل از صدوراعتبارنامۀ نمايندگي و يا ردّ
صلاحيت نماينده توسّط مجلس پس از صدور اعتبارنامه، سلب كنندۀ عنوان نمايندگي مجلس
بود. 95
مجلس پنجم از نظرسنّي به ردههاي مختلفي
تقسيم ميشد. با توجّه به مسئوليّت سياسي مجلس با آنكه 135 نماينده مجلس پنجم در
ردههاي سني متفاوت بودند، معالوصف ميتوان آن مجلس را، به لحاظ سنّي، مجلس
جواني دانست. قانون انتخابات حدّاقلّ سن نمايندگان را 30 و حداكثر آن را 70 سال
تعيين كرده بود. 96 امّا چون در آن زمان قانون سجلباحوال و تهيّۀ شناسنامه به
تصويب نرسيده بود و تهيّۀ آن براي تشخيص هويت الزامي نبود، تشخيص اثبات سنّ حقيقي
نمايندگان، دشوار بود.
بعضی از نمايندگان مثل حسين نوري زاده،
نمايندۀ بار فروش يا حسن آقای ملك نمايندۀ مشهد كه خود را 32 و 30 ساله معرّفي
نموده بودند جوانتر به نظرميرسيدند. در روز افتتاح مجلس كه به موجب قطعنامۀ
داخلي مسنترين نماينده به عنوان رئيس سنّي و جوانترين نمايندگان به سمت منشي
تعيين می شدند ميرزا يحيی دولتآبادي با 61 سال سن به مقام رياست سنّی و
غلامحسين ميرزا سركشيكزاده، اعتبارالدوله و نوری زاده با سنين 32 تا 34 سال
منشي مجلس شدند.97
البتّه درجلسات بعدی مجلس نمايندگان مسن و
جوانتری نيز شركت نمودند كه به دليل وقفه در انجام انتخابات درموعد مقرّر
نتوانسته بودند درجلسات افتتاحيه و ابتدايی مجلس شركت نمايند.
با اين همه جوانترين عضومجلس پنجم حسن
آقاي ملك، ملكالتجار، نمايندۀ مشهد با 30 سال سن و مسنترين فرد مجلس، ميرزا لطفالله
صدقالسلطنه ليقواني، نماينده تبريز با 63 سال سن بود. ازنظر سنّي تعداد 31 نفر
از نمايندگان در ردۀ سنّی 30 تا 35 سال و31 نفردر ردۀ سنۀي 36 تا 40 سال، 30 نفر
در ردۀ سنّي 41 تا 45 سال، 20 نفر در ردۀ سنّي 46 تا 50 سال ـ 16 نفر در ردۀ سنّي
51 تا 55 سال و هفت نفر از نمايندگان در ردۀ سنّي 56 تا 63 قرار داشت و معدّل سنّي
مجلس پنجم 41 سال بود كه اين سن براي مجلس با توجّه به نقش و مسئوليّت سياسي، سنّ
جواني محسوب ميگردد. از حيث لباس و پوشش، مجلس پنجم حائز تفاوتهايی بود. تعداد
33 نفر از مجموع نمايندگان روحانی و معمّم و 102 نفر پوشش معمولي داشته و مكلّا
بودند. از نظر سابقۀ نمايندگی 53 نفر از نمايندگان مجلس پنجم قبلاً سابقۀ
نمايندگی داشتند.
از اين تعداد دوازده نفرسه دوره، سيزده
نفر دو دوره و 29 نفر يك دورۀ نمايندۀ مجلس بوده و از مجموع نمايندگان تعداد 47
نفر نمايندگان مجلس چهارم مجدّداً به نمايندگي انتخاب شده بودند. ازحيث طبقات مشاغل،
تعداد 63 نفرازنمايندگان مستخدم دولتي، 2 نفر زارع وكاسب و دو نفراز افراد لشگري
و نظامي بودند. البتّه از حيث دسته بندی مشاغل، موارد مذكور دقيقأ بيانگر وضعيّت
طبقاتي نمايندگان نيست، زيرا عدّهای از نمايندگان داراي چند شغل بودند و در ردههای
اعيان، كارمند دولت، مالك و تاجر قرار گرفتند. از حيث فعاّليت مطبوعاتی در بين
نمايندگان شماری از صاحبان و سردبيران جرايد و مطبوعات قرار داشتند و تعداد 19
نفر از نمايندگان مجلس پنجم از زمرۀ كسانی بودند كه قبلاً و يا در حين نمايندگی،
نويسنده، صاحب روزنامه و يا به نوعي دارای سابقۀ مطبوعاتي شده بودند.
نمايندگان مجلس پنجم ازحيث تحصيلات نيزدر دو ردۀ كلّي قرار داشتند. بعضی
تحصيلات جديد نموده، برخی تحصيلات قديم و عدّهای نيز به هر دو نوع تحصيل پرداخته
بودند در ميان نمايندگان مجلس پنجم تعداد 31 نفر تحصيلات عالی داشتند. كه از اين
تعداد 14 نفر در كشورهاي اروپايی كسب علم كرده ، شش نفر پزشك بودند و چهار نفر نيز
وكيل عدليه بوند. در بين نمايندگاني كه تحصيلات قديم داشتند، اعم از روحانی و غير
روحانی ـ 17 نفر در حدّ سطح، 24 نفر در حدّ مدرسين و 9 نفر مجتهد بودند. در تقسيمبندي
ديگر از تحصيلات مجموع نمايندگان مجلس پنجم ميتوان آمار ديگری را ارائه نمود كه
17 نفر از آنان تحصيلات در حدّ متعارف (خواندن و نوشتن) و 40 نفر در حدّ متوسّطه
(ديپلم و سطح) و 78 نفر تحصيلات عالي (اجتهاد، پزشك و دكترا) داشتند.
مجلس پنجم از حيث سابقۀ كار دولتي نيز داراي نمايندگاني بود كه بعضاً در گذشته
پستهای دولتي را در سطح بالا بدست آورده بودند. پنج نفر از آنان قبلاً به مقام
رئيسالوزرايی رسيده و تعداد 19 نفرشان از وزرای كابينههاي بعد از مشروطيت بودند.
مجلس پنجم به اعتبار مسلك سياسی نيز تقسيمات و شعباتی داشت كه شكل واقعی آن به
مرور پس از گذشتن اعتبارنامهها در مجلس و در طول دو سال فعاّليت آن مشخّص گرديد.
بازتاب برپايی انتخابات دورۀ پنجم در بررسی اعتبارنامههای اين دوره درخورتوجّه
است. در اين دوره مذاكرات مفصّل و طولانی پيرامون انتخابات و مشكلات آن از قبيل
فشار، تقلّب و تأثير نظاميان توسّط جناحهای مخالف مباحث مهمّی مطرح شده و مجادلۀ
طولانی را ميان نمايندگان اكثريّت و اقليّت ايجاد نموده بود كه در نوع خود بیسابقه
بود.
مدرّس به عنوان اوّلين مخالف در نوع طرح اعتبارنامۀ معتمدالسلطنه نمايندۀ
كلات و سرخس مخالفت خويش را ابراز داشت.
وي گفت:
«بنده با چهار نفر مخالف هستم كه به جهت يكسان بودن موارد آن، همه
را يك جا صحبت ميكنم.»
مدرّس دلايل اجمالي مخالفت خود را با نمايندگان مذكور «از جهت
كيفيّت انتخابات آقايان ذكر» كرد و گفت:
«مجلس از اوّل بايد معّرفي خود را بكند و عقيدۀ من اين است كه اين
انتخابات از روي فشار شده و از روي اختيار نشده است.»98
تدّين، نمايندۀ طرفدار سردار سپه و سخنگوي اكثريّت مجلس، به
دفاع پرداخت و گفت:
«خلاف است، كذب است.»
مدرّس در ادامۀ صحبت ضمن ذكر مواردي گفت:
«مثلاً در دوسيۀ [پروندۀ] آقای شريعتزاده ميگويد: حكومت گفته است
من بايد اجازه از رئيس تيپ شمال بگيرم، اين انتخاب، انتخاب ملّي است؟ يا مثلاً در
قمشه 30 نفر را تبعيد كردند و انتخاب را انجام دادند.»
و در اشارۀ طنزآميز به معتمدالسلطنه گفت:
«از بخت ايشان است كه هميشه حسبالفرموده آقای رئيسالوزراء بايد
انتخاب شوند. در دورۀ سابق هم همين طور شد و بنده به ايشان رأي ندادم.»
تدّين در دفاعي آمرانه خواستار آن شد كه:
«روح خبيث در اين مجلس [دورۀ پنجم] طلوع نكند.»
وی به عنوان موافق به شدّت از رئيسالوزراء سردار سپه پشتيباني كرد و خواستار
آن شد تا چنانچه مدركی دالّ بر اعمال نفوذ ايشان وجود دارد، ارائه گردد. با بالا
گرفتن مباحثات مدرّس، 16 نفر از نمايندگان خواستار رأي گيري به صورت مخفي شدند.
براساس رأی گيري از مجموع 87 نفر حاضر، 57 نفر رأی كبود دادند و نمايندگي
معتمدالسلطنه رد شد. 99
مدرّس با سيد حسن اجاق، شريعتزاده كازرونی نيز مخالفت كرد كه در نهايت مخالفت
خود را در خصوص اجاق نمايندۀ كرمانشاه و كازرونی نمايندۀ بوشهر پس گرفت و
اعتبارنامۀ شريعتزاده به رغم مخالفت وی رأی آورد. از جناح اكثريت مجلس پنجم، با
اعتبارنامۀ ميرزا هاشم آشتيانی نمايندۀ تهران توسّط تدّين مخالفت شد. تدّين در يك
حركت متقابل، با چهار نفر از نمايندگان تهران مخالفت كرد و دلايل آن را سوء
انتخابات در تهران و اعمال نفوذ دانست. وي خواستار تشكيل كميسيون تحقيق شد. مدرّس
به عنوان موافق از انتخابات تهران به شدّت دفاع
كرد و در تأييد گفتههايش افزود.
«حتّي دولت هم با ما [منظور اقليّت مجلس پنجم] نبوده است.»
داور، سخنران بعدي به دفاع از انتخابات تهران و آشتياني
پرداخت و مشكل دوسيۀ انتخابانی وي را بياهميّت خواند و گفت:
«حتّي اگر آرای مورد اختلاف را هم حذف كنيم، باز هم ايشان رأی لازم
را آوردهاند.» 100
رئيس مجلس ـ مؤتمنالملك ـ هر چه تلاش كرد تا كفايت
مذاكرات اعلام شود، ولي اكثريت در يك موضع تهاجمی اجازه نداد تا حدّ نصاب لازم
براي كفايت مذاكرات به دست آيد. مدرّس در حملهای سخت نسبت به تدّين و طرفدارانش
گفت:
«ايشان جنگ بيروني را ميخواهند
بيندازند توي مجلس»
به دنبال اين سخن، تدّين در حين خارج شدن از مجلس، فراكسيون تجدّد را جهت خروج
از جلسه فراخواند و بدين صورت مجلس ازاكثريت افتاد. در جلسۀ بعد با رأی اكثريّت
نمايندگان، اعتبارنامۀ آشتيانی تصويب شد. 101 در اين مجلس تدّين و اكثريت مجلس
تلاش فراوانی كردند تا اعتبارنامهها به سرعت مورد تصويب قرار گيرد تا جلسات رسمی
مجلس آغاز شود. در مقابل، مدرّس تأخير را پيشنهاد میكرد. در نهايت پنجمين دورۀ
قانونگذاری در تاريخ 22 بهمن 1302 ش مطابق با 5 رجب 1342 هـ . ق و 11 فوريه 1924
م افتتاح شد. و در تاريخ رسميّت يافتن آن 25 اسفند ماه 1302 هـ . ش بود. 102
در 30 اسفند 1302 هـ ش در اوّلين جلسۀ رسمی، نامۀ تغيير سلطنت به جمهوری قرائت
شد و با فشار نمايندگان اكثريّت مجلس، بررسی آن به جلو انداخته شد. 103
يك نكته مهم و قابل توجّه در انتخابات دورۀ پنجم كه سهم فراوانی در ايجاد فضاي
ذهنی براي محبوبيت رضاخان سردار سپه فراهم آورد، انتخاب وي از حوزههای انتخاباتی
شهرهای مهمّ كشور به عنوان نمايندۀ اوّل بود. هرچه محمّدتقي بهاردر تحليل اين
پديده مينويسد:
«پنجاه هزار وكلايی كه انتخاب شدهاند
طبيعي نيستند. هر جايی كه سردار سپه وكيل اوّل شد يا وكيل شده انتخاباتش
دستورالعمل بوده و نماينده با دستور از بالا انتخاب شده»104 است؛ ولي وجود تعدادي
قابل توجّه از آرا، نشانگر تبليغات وسيعی بود كه نظاميان به نفع رضاخان در سطح كشور
انجام ميدادند. علاوه بر اين، انتخابات همراه را تقلّب و زور و تهديد و دخالت
گستردۀ نظاميان بود. جالب آنكه مراكزی كه سردار سپه در آن شهرها وكيل اوّل شده
بود، جانبداري از او را در غوغاي جمهوري نيز برعهده داشتند. (4 )
◀ میرزادۀ عشقی ( سیّد محمّد
رضا کردستانی ) در آغاز انتخابات دورۀ پنجم مجلس شورای ملّی مقاله ای
تحت عنوان « آن نجّار سياسي» در بارۀ
کاندیدای انتخابات مجلس و اوضاع و احوال آن زمان نوشت: نجّارها براي استفادۀ
اطفال خردسال روی یک چوبۀ خراطیشده پاکیزه به ارتفاع نیم زرع یک آدمک کوچک چوبی درست
میکنند. دستهای آن آدمک چوبی را طوری ترتیب میدهند که در موقع سکون به بالای چوب
چسبیده و بدن آن آدمک به حالت طبیعی متّصل بر آن چوبۀ عمودی ایستاده است.
شاهکاری که در این بازیچه به کار برده شده این است که: «یک ریسمانی به دست و پای
آن اسکلت تختهای بسته و از سوراخی که در بالای آن چوبه است، میگذرانند و به همین
وسیله هر وقت آن ریسمان کشیده شود آدمک چوبی با کمال چابکی بر بالای چوبه جستن کرده
و پس از رها کردن ریسمان پایین ميافتد.»
وثوقالدوله آن نجّار سیاسی و صنعتگر طرّار و حقّهباز زبردست، موقع زمامداری خود
و زمان انتخابات دورۀ حاضر عدّهای از همین آدمکها، با جمیع آن خصوصیات به اسم وکلای
ملّت ساخته و دست و پا و جمیع افکار و ارادۀ آنها را به یک ریسمان و بند مخصوصی بسته
از سوراخ کرسیهای پارلمان گذرانده و سر آن رشته را به دست نمایندۀ دولت انگلیس سپرده
که هر وقت آن ریسمان را آنها بخواهند بکشند و آن آدمکها از جای جستن کنند، هر وقت
نکشند آنها نشسته باشند. این را هم بگویم که قسمت اعظم مجلس را نمیتوان در ردیف آدمکها
فرض کرد ولی تک تک میان آنها از این آدمکها پیدا میشود. میگویید نه، حالا یکی از
آنها را نشان میدهم. جناب آقای حاجی میرزا عبدالوهّاب (آنخزانۀگوشت) ایشان هر وقت
برمیخیزند من یقین میکنم که آن ریسمان مخصوص را کشیدهاند. اگر میخواهید آن ریسمان
را ببینید آن ریسمان غیرمرئی نیست، ولی یک نمونه از آن ریسمان را ذیلا به نظر قارئین
میرسانم.
ویس قنسول بریتانیا نوشته است: خدمت جناب مستطاب استظهاری مشفق محترم مهربان آقای
حاجی میرزا عبدالوهّاب دامت برکاته پس ازطیّ مراسم ارادت و مودّت باطنی لازم گردید،
محض استحضار خاطر شریف مشروحۀ ذیل را تصدیع دهد از قرار اطّلاعات واصله دو سه روز
قبل مجلسی از کلیّۀ آقایان و خوانین معظّم شهر تشکیل و جنابعالی هم در آنجا تشریف
داشتهاید و پس از مذاکرات چندی گویا قرار شده و رأی دادهاند که تلگرافی مبنی به
تقاضای رفع مزاحمت اغیار به آستان اقدس شهریاری شاه ایران مخابره نمایند؛ اوّلاً دوستدارازاین
حسن نیّت جنابعالی و اهالی شهر نهایت تشکّر را دارم که اغلب اوقات وقت خودتان را
صرف رفع ظلم اغیار میفرمایید البتّه این نوع اقدامات بسیار مفید و سودمند و ناشی
ازجدّیت اهالی و رفع اغتشاش از خود و همراهی آنها با اشخاصی که کمک آنها را مینمایند
خواهد بود چون میدانم که ممکن است در آتیه برای طرح مذاکرات جلساتی تشکیل بشود و
البتّه جنابعالی هم تشریف خواهید داشت. این است که محض اطّلاع خاطرجنابعالی وعموم
طبقات محترم مردم اشعارمیدارد که درچندی قبل موقعی که دربغداد جزئی اغتشاش ازطرف
بعضی اشخاص هرج و مرجطلب بیاهمیت شروع شده بود حضرت اجلّ آقای مستر ویلسن حاکم کلّ
سیاسی عراق عرب وایران مجلسی از طبقات اهالی بغداد تشکیل داده و خود ایشان در آن مجلس
نطقی فرموده و اشعار داشتهاند که اهالی بغداد باید به خوبی مسبوق باشند که نظامیان
دولت فخیمۀ انگلیس فقط به واسطۀ تقاضای مجمع اتّفاق ملل عهده دار تشکیل حکومت آتیه
بینالنهرین شده و تعلّل و تسامحی که متأسّفانه رخ میدهد برای علل و جهاتی است که
ما نمیتوانیم به این آسانی حل کنیم مثلا موانع سرعت مقصد ما در قبل حکومت آتیۀ بینالنهرین
اوّلاً به واسطۀ طول مدّت جنگ بینالمللی و امتداد قبول امضاي صلح عمومی و قبول معاهدۀ
صلح خصوصی با دولت عثمانی و غیره و غیره بوده ولی من امیدوارم که دولت به این زودیها
موفّق به اقدام مقصد خود بشود. منتها و مهمترین خبری که باید خاطرنشان آقایان نمود
این است که در هر موقع دولتی یا مملکتی قیمومیت امور سیاسی و غیره دولت و مملکت دیگری
را عهدهدار شود اوّل و مهمترین شرط آن این است که افراد و اهالی آن مملکت که قیّم
لازم دارند همواره در فکر اصلاح انتظامات امور مملکتی خود باشند و تا موقعی که شما
ترتیب و نظم خود را داده و اسباب هرج و مرج مملکت خود را به هر وسیله مرتکب میشوید
دولت دیگر چگونه میتواند قیمومیت شما را به عهدۀ خود بگیرد. اقلّ چیزی که برای شما
لازم، بل الزام است این مسأله خواهد بود که اسباب انتظام مملکت را به هر شکلی که ممکن
است فراهم نموده و مجری دارید زیرا اهالی بغداد مخصوصاًشورشیان باید به خوبی بدانند
که تمام اقدامات آنها علیه اصلاحات امور وطن خود آنها خواهد بود فقط اسباب جزئی معطّلی
کار هموطنان محترم خودشان خواهد گردید. به طور حتم بدانید من اوضاع را قدری ناپسندیده
و از نظامیان دولت فخیمه تقاضای رفع این زحمت و غائله بنمایم به فوریت به اندازه قشون
و قوای حاضر مینماید که هیچ قوّه از بینالنهرین و اطراف آن طاقت مقاومت نداشته باشد
و جلوگیری از او نشود لهذا به وسیلۀ اولتیماتوم به شما میگویم که به کلّی درسر جای
خود راحت و آرام باشید و ابداً در خیال اقدامی برعلیه اوضاع کنونی نباشید زیرا که
فقط ضرر و خسران آن به خود شما و هموطنان محترم شما خواهد بود و درآخرنطق خودشان فرمودهاند
دولت انگلیس قیمومیّت بینالنهرین را فقط به واسطۀ تقاضای مجمع اتّفاق ملل به عهده
و کفّ کفایت خود گرفته و ابداً به هیچ وجه منالوجوه امکان ندارد که دولت قوایی که
نقداً در بینالنهرین دارد بیرون ببرد مگر موقعی که بتواند مجمع اتّفاق ملل را راضی
و قانع نمایند که دیگر بینالنهرین احتیاجی به وجود قیّم ندارد و خود به تنهایی میتواند
حکومت خود را اداره نماید و این مسأله هم ابداً ممکن نخواهد شد زیرا که بینالنهرین
همواره تا مدّت بسیار متمادی محتاج به وجود مربّی خواهد بود.
این فوق را] سخنرانی ویلسون[ در سیّم ماه جون فرنگی ۱۹۲۰ در چهل و چهار یوم قبل در بغداد و حضور عموم اشراف
بغداد فرمودهاند. در خاتمه تقاضا دارد هرگاه تاکنون تلگرافی به طهران مخابره فرموده
یا میفرمایید سواد آن را جهت دوستدار ارسال دارید که دوستدارهم عین آن را به انگلیسی
ترجمه و به طهران خدمت جناب وزیر مختار دولت فخیمه انگلیس ارسال خواهم داشت به این
وسیله مودّت و دوستی صمیمانۀ خود را تجدید مینماید (قنسول و حاکم سیاسی دولت فخیمۀ
انگلیس مقیم همدان).غرض از غیری گویا روسها است؛ معلوم میشود که انگلیسها خودشان
را با ما غیر نمیدانند بلکه خودمانی میدانند یا شاید فقط با آقای حاجی میرزا عبدالوهّاب
خودمانی هستند. باری از این مراسله چنین فهمیده میشود که در کلّی قضایا از قنسولگری
یا سفارت به آقای حاجی میرزا عبدالوهاب دستور داده میشود و تمام نشست و برخاست جناب
ایشان منوط به امر و نهی نمایندگان دولت انگلیس است. ایرانیها! این نتیجۀ دو سال
زمامداری وثوقالدوله است. ایرانیها فکر بکنید و ببینید چقدر شرمآور است که وکیل
و نمایندۀ یک مملکت در امور حیاتی رأی خود را اسیر ارادۀ یک دولت دشمنی بدارد. گذشته،
گذشته است.
ایرانیها برای دورۀ پنجم در فکر باشید لااقل کاری بکنید که
این قبیل مزدورها داخل مجلس نباشند. همدانیها مراسلۀ
فوق را بخوانید و بفهمید که چه آدمی به نام وکالت و نمایندگی از طرف شما در مجلس شورای
طهران نشسته است، در صورتی که روح عموم اهالی همدان از این مرد در زجر است و ایشان
در حقیقت وکیل پسر فرمانفرما سالار لشگر هستند. (خدا به ایران رحم کرده و بحمدالله
این قبیل اشخاص در مجلس تا آن اندازه که انگلیسها انتظار داشتند نه مدد پیدا کردند
و نه نفوذ وگرنه ایران جزو هندوستان شده بود!)
همدانیها، همشهریهای عزیز برای دورۀ پنجم مجلس دیگر این آقای انگلیسی را در نظر
نگیرید. همدان گهوارۀ باباطاهر و قبرستان بوعلی است. برای دورۀ پنجم مجلس کسی را انتخاب
کنید که وقتی گفتند این مرد نمایندۀ همدان است بتوان گفت که این مرد همشهری بوعلیسینا
و باباطاهر عریان است دیگر کسی را انتخاب نکنید که بند و بستی با مقامات اجنبی داشته
و در حکم آدمکچوبی بوده و از خود اراده نداشته باشد.
میرزاده عشقی
(روزنامه قرن بیستم - ۷ اسفند ۱۳۰۱) (5 )
◀ توضیحات و مآخذ:
1- محمد جواد عبدالهی «روزنامه صدای اصفهان و مجلس
پنجم» نشریۀ پیام بهارستان - دوره دوم،
پاییز و زمستان 1387 - شماره 1 و 2 صص 410 - 406
2 - « انتخابات مجلس
پنجم به روایت اسناد » - جلد اول - ناشر مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت کشور-
1384 -
I - پیشین
- ص 44
II -
پیشین - ص 45
III -
پیشین - ص 110
VI-
پیشین - ص 111
V -
پیشین – ص 126
VI -
پیشین - ص 128
VII - پیشین - ص 129
VIII -
« انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد
» - جلد اول ، ص 450
IX- پیشین
- ص 451
3 – ملک الشعراء بهار، محمدتقي، «تاريخ
مختصراحزاب سياسي ايران»، جلد اول، تهران، اميركبير، 1357، صص 307 – 303
4 - « كتاب انتخابات مجلس پنجم به روایت» ، جلد اول - انتشارات مركز بررسي اسناد
تاريخي وزارت اطلاعات چاپ اول – 1384
- صص – 40 – 9 و نگاه کنید به " مجلۀ الکترونیکی تاریخ معاصر ایران*دوران*-شماره ۱- فروردین ۱۳۸۵
5 -
میرزاده عشقی - « آن نجار سياسي»
۷ اسفند ۱۳۰۱ روزنامه قرن بیستم - به نقل از دنیای
اقتصاد - سه شنبه 18 بهمن 1390
* «روزنامۀ قرن بیستم نام یکی از نشریات
دوران جنگ جهانی اول در شهر همدان است. این روزنامه ابتدا توسط میرزاده عشقی تا
۳ شماره در همدان انتشار یافت و پس از بازگشت وی از استانبول به تهران، انتشار آن
را در این شهر ادامه داد. نخستین شمارهٔ این نشریه البته در تهران در تاریخ ۱۶ اردیبهشت
۱۳۰۰ شمسی مصادف با شعبان ۱۳۳۹ قمری با حروف سربی در ۱۶ صفحه در قطع وزیری و به طور
هفتگی انتشار مییافت. شیوه و روش آن سیاسی، ادبی و اجتماعی بود. تا سال ۱۳۰۳ شمسی
که میرزاده عشقی به شهادت رسید، ۲۳ شماره از این نشریه منتشر شد. » ( محمدرضا فروتن
«اوضاع سیاسی اجتماعی همدان در جنگ جهانگیر اول » تهران ،
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
– ۱۳۸۹ ص ۱۷۷ )
◀پی نوشت : نوشتۀ
محمد جواد عبدالهی «روزنامه صدای اصفهان و مجلس پنجم»
1- آبراهاميان، يراوند؛ ايران بين دو انقلاب؛ ترجمه احمد گل محمدي، محمد ابراهيم
فتاحي،تهران نشر نی ، 1387 ،1387 ص
149-148 ،2- از جمله می توان به تلاش افراد مرتجعي چون وثوق الدوله و سپهدار
به جهت دراختيار گرفتن مجلس به منظور تصويب قرارداد 1919 توجه كرد. غني، سيروس؛ ايران
بر آمدن رضاخان برافتادن قاجار و نقش انگليسيها؛ ترجمه حسن كامشاد، انتشارات نيلوفر،
زمستان 1377، ص 167-158 ، 3- براي يافتن اسنادي در اين ارتباط می توان به اين كتاب
مراجعه كرد.« انتخابات مجلس پنجم، به روايت اسناد، دو جلد، مركز براي اسناد تاريخي
وزارت اطلاعات، تابستان1384.» ، 4- ايران بين دو انقلاب، ص151. ، 5- آدميت، فريدون؛
آشفتگي در فكر تاريخي؛ (تهران بينا، 1360)، ص18. ، 6- اسماعيلي، عليرضا؛ اسنادي از
مطبوعات ايران و دولت كودتا ( 1334- 1332 ه.ش،
دو جلد، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول تابستان1383،
ج اول، سند شمارۀ 35 ، ص 59 – 58 ، 7- صدر
هاشمي، محمد؛ تاريخ جرايد و مجلات ايران؛-.اصفهان: كمال، 1364، ص119-117، 8- قائد،
محمد؛ ميرزا عشقي؛ -. تهران: طرح نو، 1377، ص239-238 ، 9- كتابخانه و مركز اسناد مجلس
شوراي ملي، دوره 12، كارتن58،، جزوه دان 25، پوشه73. البته توجه داشت اقدامات آقای
مكرم را بايد به حساب چيزي همچون رقابتهاي محلي گذاشت و نه آزاديخواهي و مخالفت
با استبداد رضاخاني. او بعدها در مكاتباتي كه با دولت كودتا داشت خود را هواخواه سلطنت
و مخالف مصدق و توده ايها معرفي كرد. او حتي موفق شد دولت تامقرري ماهيانه اي به مبلغ
هزار و چهارصد ريال دريافت دارد. براي اسنادي در اين ارتباط ميتوان به اين كتاب مراجعه
كرد: اسنادي از مطبوعات ايران و دولت كودتا ( 1334 – 1332 ه . ش) ، سند شمار 4 /35
و 7 / 35 ، 63 – 61 ، 10- انتخابات
مجلس پنجم به روايت اسناد، ج اول، سند نمره 1502، ص44.
◀پينوشت:
«مقدمه كتاب انتخابات مجلس پنجم به روایت - انتشارات مركز بررسي اسناد تاريخي»
:
1ـ اتحاديه، منصوره، مجلس و انتخابات ، تهران، نشر تاريخ،
1375، ص 100. ،2ـ همان ، ص 58 . ، 3ـ بهار، محمدتقي، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران،
ج 2، تهران، اميركبير، 1363، صص 9ـ 12. ، 4ـ با شروع مجلس ششم احزاب دچار افول
شدند و فراكسيونها در عرصه مجلس خودنمايي كردند. براي آگاهي از فعاليتهاي اين فراكسيونها
در آغاز مجلس ششم، بنگريد به روزنامه اطلاعات، سال اول، تاريخ 19/5/1305؛ نيز شمارههاي
پنج ـ 23/ 5/1305 و هفده ـ 8/6/1305، ستون گزارشهاي مجلس. ، 5ـ اتحاديه منصوره،
همان، صص 65 ـ 71. ، 6ـ اتحاديه، منصوره، همان، ص 28. ، 7ـ بهار، محمدتقي، همان
صص 17 ـ 18 ؛ نيز ر. ك: ديوان بيگي، سفر مهاجرت در نخستين جنگ جهاني، تهران، بينا
1351؛ و براي آگاهي از يك تحليل خارجي، ر. ك: سفرنامه بلوشر. ،8ـ بهار، محمدتقي،
همان، ج 1، ص 8. ، 9ـ اتحاديه، منصوره، همان ص 224؛ نيز، ر. ك: يرواند آبراهاميان،
ايران بين دو انقلاب، تهران، نشر ني، 1377، صص 172ـ 173. ، 10ـ براي آگاهي از دخالتهاي
بيگانگان در ايران، ر. ك: پيو، كارلوترنزيو، رقابت روس و انگليس در ايران و افغانستان
، ترجمه عباس آذرين، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1363. ،11ـ اتحاديه، منصوره،
همان، صص 28، 65ـ 71. ،12ـ مكي، حسين ، تاريخ بيست ساله ايران، تهران، نشر ناشر،
8 ج 1361، ج 3، صص 428ـ 430. ،13ـ روزنامه نوبهار، شماره 14ـ 27 قوس 1301. ، 14ـ
روزنامه اتحاد، شمارههاي 275و 276ـ 5 و 7 جدي 1301. ، 15ـ روزنامه ايران، شماره
1270 ـ 12 قوس 1301. ، 16ـ بهار، محمدتقي، همان، ص 304. ،17ـ روزنامه كوشش، شماره
34ـ 16 حمل 1302. ، 18ـ مشروح مذاكرات مجلس چهارم، جلسه 22 حوت 1301. ،19ـ قوانين
موضوعه مجلس سوم و چهارم، همان، صص 332ـ 335. ، 20ـ 21ـ ميرزا مهدي خان ملكزاده
و ميرزا قاسم خان صور اسرافيل، روزنامه كار، شماره 25ـ 27 ثور 1302. ، 22ـ روزنامه
اتحاد، شماره 325ـ 16 ثور 1302. ، 23ـ مشروح مذاكرات مجلس چهارم، جلسه 21 جوزاي
1302. ، 24ـ بهار، محمدتقي، همان، ص 304. ، 25ـ روزنامه ايران، شماره 1348ـ حمل
1302. ، 26ـ روزنامه كار، سال اول، شماره 4ـ 23 حوت 1301. ، 27ـ روزنامه اتحاد،
سال دوم، شماره 82ـ 9 حوت 1301. ، 28ـ روزنامه كار، سال اول، شماره 10ـ 11 حمل
1302. ، 29ـ يادداشتهاي ملكالمورخين، ص 66. ، 30ـ روزنامه مرد آزاد، شمارههاي
60 و 61ـ 2 و 3 جوزاي 1302. ، 31ـ بيانيه كميته حزب دموكرات مستقل ايران به نقل از
روزنامه ايران، شمارههاي 1367 و 1368ـ 27 و 28 ثور 1302. ، 32ـ روزنامه ايران،
شماره 1367. ، 33ـ صديق، عيسي، يادگار عمر، كتابفروشي دهخدا، تهران 1352، ج 1، ص
269. ، 34ـ عاقلي، باقر، داور و عدليه، انتشارات علمي، تهران 1369، ص 29. ، 35ـ
صديق، همان، ص 267. ، 36ـ همان، ص 277.،
37ـ صورت جلسات حزب راديكال از 29 ارديبهشت
تا 25 اسفند 1304؛ پرونده دكت عيسي صديق، پژوهشهاي فرهنگي بنياد مستعضعفان. ، 38ـ
بيانيه كميسيون انتخابات حزب راديكال، روزنامه مرد آزاد، شماره 59ـ 31 ثور 1302. ،
39ـ اعلاميه جهت اجتماعيون به نقل از روزنامه كار، شماره 9ـ 8 حمل 1302. ،40ـ اسكندري،
ايرج، خاطرات سياسي، به كوشش علي دهباشي، انتشارات علمي، تهران 1368، ص 29. ، 41ـ
روزنامه طوفان، شماره 62ـ 2 ثور 1302. ، 42ـ بهار ، همان، ص 305. ، 43ـ روزنامه
كوشش شماره 38ـ 26 حمل 1302. ، 44ـ روزنامه كوشش شماره 49 ـ 3 جوزاي 1302؛ روزنامه
كار، شماره 17ـ اول ثور 1302. ، 45ـ روزنامه كوشش، شماره 34ـ 16 حمل 1302. ، 46ـ
روزنامه كار شماره 19ـ 6 ثور 1302. ، 47ـ روزنامه ايران، شماره 1370ـ 31 ثور
1302. ، 48ـ روزنامه كوشش، شماره 50ـ 5 جوزاي 1302. ، 49ـ روزنامه كار، سال اول،
شمارههاي 22 و 24و 25ـ 24 و 26و 27 ثور 1302 ؛ وطن، سال اول، شماره 14ـ 8 جدي
1302. ، 50ـ روزنامه اتحاد، شماره 315ـ 16 ثور 1302. ، 51ـ روزنامه ايران، شماره
1361ـ 10 ثور 1302. ، 52ـ روزنامه ايران، شمارهۀاي 1357ـ 1362، 5 و 13 ثور
1302. ، 53ـ نوبهار، يادداشتهاي هفته، شماره 26ـ 21 ثور 1302. ، 54ـ روزنامه ايران
شمارههاي 1352و 1367 ـ 13 و 27 ثور 1302. ، 55ـ روزنامه ايران شماره 1369ـ 30 ثور
1302. ، 56ـ كوشش سال دوم، شماره 11ـ 17 دلو 1302؛ يادداشتهاي ملكالمورخين، ص
98. ، 58ـ از اسناد كتاب حاضر، نمره ثبت 8332، تاريخ 31 سرطان 1302. ، 59ـ كوشش،
شماره 30ـ 28 حوت 1301. ، 60ـ بهار، همان، ص 308. ، 61ـ روزنامه ايران، شماره
1363ـ 14 ثور 1302. ، 62ـ مرد آزاد، شماره 63ـ 6 جوزاي 1302. ، 63ـ كار، شماره
33ـ 17 جوزاي 1302. ، 64ـ از اسناد كتاب حاضر، نمره 450، تاريخ 2 سنبله 1302. ،
65ـ كار، شماره 34ـ 18 جوزاي 1302.
66ـ طوفان، شماه 86ـ 4 سرطان 1302. ،
67ـ از اسناد كتاب حاضر، نمره 2369ـ تاريخ 2 سنبله 1302. ، 68ـ از اسناد كتاب حاضر
نمره 1035ـ 5 جوزا 1302. ، 69ـ كوشش، شماره 33ـ 12 حمل 1302. ، 70ـ مرد آزاد،
شماره 57ـ 28 ثور 1302. ، 71ـ مرد آزاد، شماره 61 و 63 و 6 جوزاي 1302؛ نوبهار ،
شماره 30ـ 15 جوزاي 1302؛ ايران، شماره 1385ـ 21 جوزاي 1302. ، 72ـ بهار، همان،
ص 310؛ روزنامه اتحاد، شماره 320ـ 7 جوزاي 1302؛ روزنامه كار، شماره 26ـ 30 ثور
1302. ، 73ـ سپهر، احمدعلي، سالنامه دنيا، سال 18، ص 84. ، 74ـ مشروح مذاكرات
كابينه وزرا، جلسه 19 سرطان 1302. ، 75ـ كار، شماره 49ـ 9 سرطان 1302؛ مرد آزاد،
شماره 95ـ 22 سرطان 1302. ، 76ـ مرد آزاد، شماره 210ـ 31 سرطان 1302. ، 77ـ سازمان
اسناد ملي ايران، پرونده وزارت كشور، شماره 290004444 تلگراف 229، مورخ
13/4/1302. ، 78ـ دتشي، علي ، ايام محبس، به كوشش مشفق همداني، چاپ شرق، تهران،
1339، صص 277ـ 279. ، 79ـ بهار، همان، ص 307. ، 80ـ دولتآبادي ، همان، ص
305.
81ـ اعظام قدسي، حسن، خاطرات من يا تاريخ
صدساله، چاپخانه حيدري، تهران 1342ـ ج 2، صص 62و 72. ، 82ـ مشروح مذاكرات مجلس
پنجم، ص 125. ، 83ـ از اسناد كتاب حاضر، نمره 171، تاريخ 17 دلو 1302. ، 84ـ اسناد
فيروز، همان ، ص 127. ، 85ـ مشروح مذاكرات مجلس پنجم، صص 6ـ 205. ، 86ـ اسناد
فيروز، ص 153. ، 87. همان، ص 118. ، 88. مشروح مذاكرات مجلس پنجم صص 4، 5، 7،
9، 11، 18، 19، 59، 60؛ روزنامه مرد آزاد، شماره 12 سرطان 1302؛ روزنامه ايران، شماره
1395ـ 3 سرطان 1302. ، 89. از اسناد كتاب حاضر، نمره 3628، تاريخ 28 عقرب 1302.
، 90ـ باييير، جولين، اقتصاد ايران 1900ـ 1970 مؤسسه حسابرسي سازمان صنايع ملي و
سازمان برنامه و بودجه، تهران 1363، صص 39ـ 40. ، 91ـ همان، صص 47. ، 92ـ آوري، پيتر، تاريخ معاصر ايران، ترجمه محمد
رفيعي مهر آباديـ انتشارات عطائي، تهران 1363ـ ج 1 449؛ صديق، عيسي، همان، ص
284. ، 93ـ اعتبارنامههاي نمايندگان مجلس پنجم، كتابخانه شماره يك مجلس شوراي اسلامي؛
مشروح مذاكرات مجلس پنجم؛ فرهنگ قهرماني، عطاءالله اسامي نمايندگان مجلس شوراي ملي،
چاپخانه مجلس شوراي ملي، تهران 1356؛ شجيعي، زهرا، نمايندگان مجلس شوراي ملي در
21 دوره قانونگذاري، موسسه مطالعات اجتماعي، تهران 1344؛ صفائي، ابراهيم، نخستوزيران،
انتشارات انجمن تاريخ ، تهران 1351، ج 1. ، 94ـ قانون انتخابات، ماده 2 و جدول
ضميمه قانون انتخابات. ، 95ـ همان، ماده 46 و 52.
96ـ همان، ماده 6 بند 5. ، 97ـ مشروح
مذاكرات مجلس پنجم، جلد اول، 22 دلو 1302 شمسي
98ـ مشروح مذاكرات مجلس پنجم، صص 12ـ
13. ، 99ـ همان، ص 14. ، 100ـ همان، ص 17.
101ـ همان، ص 18. ، 102ـ شجيعي، زهرا،
نخبگان سياسي ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامي، سخن، 1372، ج 4. ، 103ـ
ر. ك: كوهي كرماني، حسين برگي از تاريخ معاصر ايران، با نمونهۀاي جمهوري، تهران بينا،
1321. ، 104ـ بهار، محمدتقي، تاريخ مختصر احزاب سياسي، انتشارات اميركبير، تهران
1363، ج 2، ص 39. ، 105ـ مكي، حسين ، تاريخ بيست ساله ايران، ج 3، ص 490. ، 106ـ
طبق اصل 39 متمم قانون اساسي (سابق) «هيچ پادشاهي بر تخت نميتواند جلوس كند مگر اينكه
قبل از تاجگذاري در مجلس شوراي ملي حاضر شود و با حضور اعضاي شوراي ملي (و سنا) در
هيئت وزرا سوگند فوق را ادا نمايد. منبع:مقدمه كتاب انتخابات مجلس پنجم به روایت - انتشارات مركز بررسي اسناد تاريخي
" مجله الکترونیکی تاریخ معاصر ایران*دوران*-شماره
۱- فروردین ۱۳۸۵ "
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire