lundi 18 février 2013

هدف محور ایران – سوریه – حزب الله است؟- چرائی مخالفت روسیه با سیاست غرب:

این مقاله از تارنمای انقلاب اسلامی در هجرت شماره ٨٢١ بر گرفته شده است. این تارنما  در حال حاضر مورد حمله ارتش سایبری سپاه پاسداران رژیم ولایت فقیه قرار دارد و از دسترس خارج است:

دلایل مخالفت روسیه با سیاست غرب در خاورمیانه:

     روزنامه امریکائی کریستین ساینس مونیتور (25 ﮊانویه 2013) دلایل مخالفت روسیه با سیاست غرب در خاورمیانه را این سان تشریح کرده است:
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه می گوید غرب جهاد گرایان پدید آورده استمسکو بخاطر حمایت ضعیفش از بهار عرب و حمایت قوی از بشار اسد و رﮊیم او سرزنش می شود.اما کرملین می گوید سیاست او در این منطق از ثبات رویه برخوردار است و این غرب است که عصیان صادر می کندهم پوتین و هم وزیر خارجه غرب را بخاطر سیاستهای ساده لوحانه و ناهمآهنگ در خاورمیانه سرزنش می کنند.
• انتقادهای پوتین بر حمایت از شورشیان ضد دیکتاتوری قذافی و سوریه متکی استپوتین می گوید حاصل این حمایتها شعله ورشدن عصیان اسلام گرایان افراطی شده استجنگ کنونی در مالی و گروگانگیری تروریستها در تأسیسات گاز الجزایر، نتیجه حمایت غرب از شورشیان در لیبی است
     پوتین، در دیدار خود با سفیران جدید در کرملین گفتجنگ داخلی سوریه اینک دو سال است که ادامه داردبخشی از شورشیان از لیبی به این کشور رفته اند و جریان اسلحه به سوریه نیز در شتاب و وسعت استآنها که در مالی عمل می کنند نیز پایگاهشان لیبی است و بخش عمده ای از اسلحه را نیز از لیبی دریافت می کننداو افزود: «عواقب مصیبت بار این رویدادها، یکی گروگانگیری در الجزایر و کشته شدن بی گناهان از جمله کارکنان خارجی بوده است». و سرگی لاورف، در کنفرانس خبری خود  گفت: « حالا قوای فرانسه و افریقائی در مالی جنگ می کنندبا همان کسانی جنگ می کنند که طرفهای غربی ما مسلحشان کردند تا که رﮊیم قذافی را سرنگون کنند».
• در غرب، بسیاری کسان انتقادهای روسیه اینطور ارزیابی می کنند که این انتقادها بخاطر کاهش نفوذ روسیه در منطقه از زمان وقوع بهار عربی است و یا چون رﮊیم روسیه اقتدارگرا است از انقلاب مردم خوشش نمی آید.
      اما بسیاری از کارشناسان روسیه که از جهات دیگر، کرملین را سخت انتقاد می کنند، استدلال می کنند که انتقادهای رهبران روسیه واقع بینانه است و مداخله غرب در دنیای اسلام، این پی آمدها را ببار آورده استاینان می گویندمسکو از سالهای 1980، وقتی رﮊیم شوروی بر سر کار بود، در افغانستان با جهادگرایان روبرو بوده استبعد از سقوط آن رﮊیم این رویاروئی در نقاط دیگر ادامه داشته استانتقاد روسیه از غرب اینست که هیجان زده از سقوط دیکتاتورها حمایت کرده اند بی آنکه از خود بپرسند آیا در پی سقوط دیکتاتورها، دموکراسی برقرار می شود یا نمی شودنتیجه این شده است شرق آسیا و شمال افریقا جولانگاه اسلام گرایان افراطی شده است.
• یوگنی ساتانوسکی، رئیس مؤسسه مستقل مطالعات خاورمیانه مسکو، می گویدروسیه با قلمرو جهادی ها هم مرز استدر شمال قفقاز و در آسیای میانه و حتی در منطقه مرکزی ولگا، تهدید می شوداز این رو، ما نسبت به هویت دشمن دید روشنی داریمما می دانیم با چه کسانی روبرو هستیمبعد از ترورهای 11 سپتامبر 2001، و ترورهای دیگر، همکاران ما در امریکا و اروپا نیز می باید همین دید را پیدا می کردندبا وجود این روی داد، می بینیم هر بار آماده اند با آتش بازی کنندجهادی ها را برضد روسیه و منافع ملی اش بکار می گیرند همانطور که در افغانستان و چچنی و لیبی و سوریه کرده اند و می کنند».
• در دهه گذشته، روسیه از رأی خود در شورای امنیت، در مخالفت با اشغال عراق توسط امریکا بقصد سرنگون کردن رﮊیم صدام و حمایت استوار از جنگ ناتو با طالبان در افغانستان، استفاده کرده استسال پیش، پوتین به متحدان غربی اصرار ورزید که افغانستان را پیش از «انجام قطعی کار» ترک نگویندمسکو در آسیای میانه به نیروهای ناتو اجازه استفاده از پایگاههای  هوائی را داددر مارس 2011، مسکو به قطعنامه ای که اجازه استفاده از قوه نظامی را در لیبی می داد، رأی ممتنع دادو ماه پیش، از قطعنامه ای حمایت کرد که فرانسه و کشورهای دیگر بقصد کسب اجازه مداخله نظامی برشد اسلام گراها را در مالی می دادبه سخن دیگر، روسیه مکرر قطعنامه هائی را وتو کرده است که اجازه همکاری بین المللی با شورشیان را در سرنگون کردن رﮊیم اسد می داداز این رﮊیم، حمایت سیاسی می کند و برایش اسلحه می فرستدبنا بر برآورد سازمان ملل، تا به حال 60 هزار نفر کشته شدند و سوریه گرفتار جنگ داخلی استحدود 500 تا 600 هزار نفر آواره شده و پناهنده گشته اند.
• آنهائی که دستی دور بر آتش دارند، ممکن است سیاستهای مسکو را درهم برهم و بسا ریاکارانه توصیف کننداما بسیاری از تحلیل گران روسی استدلال می کند که این سیاستها سرراست و گویای ثبات رویه و برخوردار از پایه استوار هستندتنها مورد استثناء، وتو نکردن قطعنامه دخالت نظامی در لیبی استتصمیم را مدودو، رئیس جمهوری وقت گرفت و پوتین، نخست وزیر، در علن، آن را مورد سرزنش قرار داداستانوسکی می گوید: «قطعنامه مداخله نظامی در لیبی در برداشت وعده هائی را که به روسیه داده شد و به هیچیک وفا نشد.امروز، رأی ممتنع روسیه به آن قطعنامه، اشتباهی ناشی از غیر حرفه ای عمل کردن مدودو، تلقی می شود».
• روسیه استدلال می کند که از دولتهای سکولار و با ثبات، حمایت می کند. ولو این دولتها دیکتوری باشند. زیرا بدیل آن عموما بدتر هستند. روسیه به این سیاست ادامه می دهد.
آندرو کلیموو، عضو کمیته امور بین المللی دوما (مجلس ملی روسیه)، می گوید: «هرگونه تلاش برای صدور انقلاب، بد فرجام استدر عراق، امریکائی ها آمدند برای از میان بردن اسلحه کشتار جمعی که وجود خارجی نداشتند و همه ستون پایه ثبات در کشور را از میان بردندنگاه کنید به وضعیت امروز عراق... لیبی ثبات داشت، سوریه ثبات داشت اینکه انقلابهائی که قدرتهای غرب به آنها کمک کردند ثبات را از این دو کشور ستاندندهمه این بلبشوها تنها به فعالان بنیاد گرا سود رسانده است». 
• تحلیل گران طرفدار کرملین می گویندروسیه از مداخله کنونی فرانسه در مالی حمایت می کند زیرا در این مورد، جنگ با دشمن مشترک، یعنی جهادگرایان استطرفه این که غرب، امروز، در مالی، از دولتی دیکتاتوری حمایت می کند که در این کشور، روزی پیش از انتخابات، دولت دموکراتیک را سرنگون کردسرگی مارکوف، معاون رئیس دانشگاه اقتصاد پلخانف در مسکو، که در گذشته مشاور پوتین بوده است، می گوید: «ما با فرانسه در باره اقدام نظامی اش در مالی موافقیمبسا دارند از تاریکی خارج می شونداین کار کوششی است برای رفع خسارت ناشی از غلط کاری در لیبیاین حمله برضد جهادی ها است و ما از آن حمایت می کنیم.
 وقتی غرب به ویران کردن یک رﮊیم با ثبات کمک می کند و برای اسلام گرایان رادیکال میدان عمل ایجاد می کند، با آن مخالفت می کنیم... ما آرزومندیم که روسیه و غرب با یکدیگر همکاری کنندما می خواهیم این همکاری را بکنیماما شک داریم که غرب آماده همکاری با ما باشدبسا هنوز باید سفیرهای دیگری توسط اینگونه نیروها که غرب بوجود آورده است، کشته شوند تا به سخن ما گوش کند».
انقلاب اسلامی: انتقاد روسیه از دید «منافع خود» (= با منطقه نفوذبعمل می آید و نه از دید حقوق ملتهای تحت ستم دولتهای استبدادی وابستهبا اینکه انتقادش به غرب در مورد لیبی و سوریه وارد است، اما روسیه هیچگاه از جنبشهای همگانی که استقرار دموکراسی را هدف کرده اند، جانبداری نکرده استاز جمله در مورد ایران، استفاده از ناتوانی رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی و فشار غرب (مجازاتهابرای بحداکثر رساندن خورد و برد خود سود می جویددر مورد سوریه نیز، روسیه می توانست سیاست سازنده ای اتخاذ کند و پیش از آنکه کشور ویران شود، به جای جانبداری از رﮊیم اسد، سیاست استقرار دموکراسی در این کشور را در پیش می گرفتهرگاه چنین می کرد، دولتهای غرب، زیر فشار افکار عمومی، ناگزیر می شدند با روسیه توافق کنندراه بر نفوذ گروه های مسلح در سوریه بسته می شد و بسا تحولی مطلوب انجام می گرفتاما پوتین براین اینکه بتواند سیاست جانبدار استقرار دموکراسی را در پیش بگیرد، نخست دولت روسیه است که می باید دموکراتیک بگرداند.

شماره ۸۲۱ از ۲۳ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۹۱

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire