lundi 18 février 2013

کاهش امید به مصالحه با ایران؟ – کلید درب مصالحه؟

این مقاله از تارنمای انقلاب اسلامی در هجرت شماره ٨٢١ بر گرفته شده است. این تارنما  در حال حاضر مورد حمله ارتش سایبری سپاه پاسداران رژیم ولایت فقیه قرار دارد و از دسترس خارج است:

اوباما امید به مصالحه با ایران را از دست می دهد:

    در 31 ﮊانویه 2013، مان لورت که در دوران بوش، در شورای امنیت ملی، بعنوان متخصص امور خاورمیانه کار می کرده است، مقاله ای انتشار داده است دارای این اطلاعات و نکات:
کم آوردن اوباما در برابر آنها که پا را توی یک کفش کرده اند که باید کار ایران را ساخت، دارد امید به حل مشکل اتمی ایران از راه مصالحه را از میان می برددر همان حال که امریکا و 5کشور دیگر گفتگو با ایران را آماده می کنند، حکومت اوباما و نخبگان سیاسی رفتاری را در پیش گرفته اند که پنداری وضعیت در مهار آنها استما همواره گفته ایم که مجازاتها همچنان بر مشکلات اقتصادی ایران می افزایندهدف اینست که این مجازاتها یا ایران را ناگزیر می کنند به خواستهای امریکا گردن گذارد و یا، دست آخر، قوای امریکا تأسیسات اتمی ایران را ویران خواهند کرد.
• و این رویه خود را به توهم خطرناک سپردن استاصرار ورزیدن به نگرش در واقعیتی که خاورمیانه است، از منظر توهم ها استهمین توهم بود که سبب اشغال عراق و افغانستان شدجنگ با تروریسم جنگ با مردم سرزمین های مسلمان شد و جامعه های مسلمان را در ضدیت با سیاست امریکا، راسخ تر کردبخصوص که همراه شده است با رسمیت بخشیدن دو فاکتو به تصرف سرزمین های مردم عرب توسط اسرائیلموقعیت امریکا در منطقه در حال سقوط آزاد است
     بسیج بیش از پیش مردم اجازه ادامه دادن به اینگونه سیاست ها را نمی دهداگر در چنین موقعیتی، امریکا به بهانه خلع سلاح کشتار جمعی کشور دیگری دست به حمله نظامی بزند، حمله به منافع امریکا ابعاد فاجعه آمیزی بخود خواهد گرفتبا این حال، امریکا به این سیاست ادامه می دهدگفتگو کردن با پیش کشیدن شرائط و همراه کردن آنها با تشدید مجازاتها و جنگهای پنهان سایبری و تروریستی و تهدید به جنگ، راه به جائی نمی برد.
• بخاطر منافع خود، واشنگتن می باید رویه دیگری در پیش بگیرد. پرزیدنت اوباما می باید همان سان که پرزیدنت نیکسون با جمهوری چین در سالهای اول 1970، رابطه برقرار کرد، با جمهوری اسلامی ایران رابطه برقرار کند. تنها «گفتگو»، آنهم اینطور گفتگو، کار ساز نیست.
      از انقلاب ایرانیان بدین سو، هر یک از حکومتهای امریکا با تهران گفتگو کرده اندتنها برای کمک گرفتن در مواردی که امریکا به کمک نیاز داشته استحکومتهای ریگان و بوش از حکومت ایران برای رها کردن گروگانهای امریکائی در لبنان، کمک خواستندحکومت کلینتون مسلح کردن مسلمانان بوسنی را با ایران همآهنگ کردبعد از ترورهای 11 سپتامبر 2001،  ایران با امریکا برضد طالبان و القاعده همکاری کرددر آن گفتگوها، هیلاری مان لاورت بمدت سال شرکت داشت
      در تمامی این موارد، واشنگتن در پی آن بوده است که درآنچه بدان نیاز دارد، گفتگو کند و  بمحض رسیدن به مقصود، باب گفتگو را بسته استطرفه این که، به بهانه بی نتیجه شدن دیپلماسی، بر شدت تنش ها و مجازاتها  افزوده و دو کشور را به درگیری نظامی نزدیک تر کرده است.


انقلاب اسلامیراستی اینست که در تمامی این دوران میان رﮊیم ملاتاریا و سپس مافیاهای نظامی مالی با حکومتهای امریکا گفتگو بوده استاما مصالحه ها نیز بوده اندنمی توان اثر این مصالحه ها را در باز سازی استبداد ندیدنویسنده یک طرف را ندیده استگفتگوهای ریگان و بوش بر سر گروگانها به معامله های اکتبر سورپرایز و ایران گیت انجامیدندکودتای خرداد 60 را که از جمله حاصل سازش پنهانی بود، باید دیدجنگ ساله را که آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر در دادگاه ایران گفت در سود انگلستان و غرب بوده و اسباب ایجاد و ادامه اش را فراهم کردیم، باید دیدنامه محرمانه آلکساندر هیگ به ریگان و اسناد محرمانه دولت انگلستان را باید دیدنوشاندن جام زهر به خمینی را باید دیدباز سازی استبداد خون ریز و فسادگستر و «بازگرداندن طوفان انقلاب ایران» (قول صدام به سفیر امریکا در بغدادرا باید دید.

در انتخابات ریاست جمهوری 2008، سناتور اوباما بسود گفتگو با ایران موضع گرفت و گفت رویه ای که هجوم به عراق و اشغال این کشور را ببار آورد، را در پیش نخواهد گرفتاینک که اوباما دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز می کند، اوباما با این خطر روبرو است که تعهد خود را بی اعتبار کند آنهم با گفتن این جمله که سعی کردم با تهران کنار بیایم اما سعیَم بجائی نرسیدچرا هرگز بطور جدی سعی نکرده است.
     از سال 2009، حکومت اوباما در گفتگوهای چند جانبه با ایران بر سر پرونده اتمی ایران، شرکت داشته استو به این بهانه که ایران حاضر نیست خواستهای امریکا را بپذیرد، مجازاتهای بس سخت بر ضد ایران وضع و اجرا کرده استمجازاتهائی را به اجرا گذاشته است که از مجازاتها بر ضد عراق که در 1991 وضع شدند و تا 2003 مجری بودند، به این سختی، بر ضد کشوری وضع نشده اند
• مدتها مقامات امریکا مدعی بودند که ایران از گفتگوی جدی طفره می رود زیرا «می خواهد زمان بدست بیاورد» و یا می گفتند نزاعهای داخلی میان جناحهای رﮊیم نمی گذارند ایران بطور جدی گفتگو کنداما در حقیقت، این واشنگتن بود که در گفتگو جدی نبودایران بطور مستمر آماده بوده است بسا محدود کردن فعالیتهای اتمی خود را بپذیرد اگر قدرتهای غربی اصل غنی سازی اورانیوم تحت نظارت آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی را بپذیرند.
      اما اوباما، همانند رئیس جمهوری پیش از خود، از پذیرفتن حق ایران بر غنی سازی اورانیوم امتناع کرده استاز قبول این امر که جمهوری اسلامی ایران منافع ملی ایران را (همان سان که مصر تحت رﮊیمهای سادات و مبارکتصدی می کند و به این اعتبار مشروعیت دارد، امتناع کرده استهیچ رئیس جمهوری، از جمله اوباما، حاضر نشده است بر این مبنی با جمهوری اسلامی ایران گفتگو کند

انقلاب اسلامیباز نویسنده یک طرف را نمی بیندغیر از این که رﮊیم حاکم زاده کودتا است، حاضر نیست بعنوان رﮊیم «معرف و متصدی منافع ملی» با امریکا گفتگوی علنی به قصد عادی کردن رابطه بکندنیازمند تضمین حمایت امریکا از موجودیت خویش، آنهم از رهگذر گفتگوها و مصالحه های محرمانه استاگر از این دید می نگریست، گروگانگیری را نوعی مصالحه میان جمهوریخواهان امریکا و خمینی و دستیاران او، می دید.

و ما باز می گردیم از واپسین دیدار ایراناین دیدار ما را متقاعد کرده است که دیپلماسی می تواند موفق شودهرکس در خیابانهای تهران راه برود و وضعیت را ببیند، می بیند که اقتصاد ایران در حال فروپاشی نیست و مجازاتها هرچه سخت تر هم بشوند، ایران را به زانو در نمی آورندتنها کاری که برد دارد پذیرفتن جمهوری اسلامی و برسمیت شناختن منافع و حقوقش، از جمله غنی سازی اورانیوم است.
     پذیرفتن یک دولت، بمثابه یک قدرت منطقه ای و کشوری بطور عقلانی در کار تصدی منافع ملی خویش و دفاع از آنها است، همان روش صحیحی است که ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری اسبق و هانری کیسینجر، وزیر خارجه او، اتخاذ کردندوقتی باب گفتگوی جدی و برقرار کردن رابطه را با چین گشودندموفقیت آنها در «گفتگو» با «پکن» ناچیز نمی شدچرا که واشنگتن این کار را سالها بود که در سطح سفیر انجام می دهددست آورد آنها این بود که قبول کردند و امریکائی ها را متقاعد کردن که باید جمهوری خلق چین و رهبران آن (به تعبیر نیکسونرا بپذیرندبه قول او، بپذیریم که «حق دارد منافع ملی چین را آنطور که از این منافع برداشت می کند، تصدی کندهمانطور که ما منافع خود را تعریف و تصدی می کنیم»و بر این پایه با این جمهوری کار کنیم
• ابتکار نیکسون موقعیت امریکا در آسیا را، بعد از فاجعه وحشتناکی که جنگ در ویتنام شد، نجات داد و رهبری عمومی امریکا اعاده کرداگر اوباما بهمان ترتیب جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد، برقرار روابط عمیق امریکا با ایران میسر می شود.
• در طول 22 سالی که آیةالله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران است و رئیس جمهوری که بر سر کار آمده اند، همگی گفته اند آماده برقرار کردن بهترین روابط با امریکا هستند.اما تنها بر اساس احترام متقابل و پذیرفته شدن جمهوری اسلامی از سوی امریکا.
امروز، بر این پایه، با جمهوری اسلامی ایران وارد گفتگو شدن، تنها و بزرگ ترین چالشی است که اوباما، در سیاست خارجی، با آن روبرو استو این تنها راه است که افتادن در آن، به امریکا امکان می دهد موقعیت از دست رفته خود در خاورمیانه را بازجوید و ، در دور دوم ریاست جمهوریش، اوباما را با فاجعه روبرو نکند.

انقلاب اسلامیو اگر جمهوری خلق چین به کج راهه ای می رفت که رﮊیم جمهوری اسلامی درآنست، اگر منافع ملی چین در منافع مافیاهای نظامی – مالی ناچیز می گشت، نیکسون و کیسینجر به خود زحمت تن دادن به قبول آن رﮊیم را می دادند؟ امر بس مهمی که نویسنده از آن غافل است و از رهگذر مقایسه صوری چین در دورانی که خیزش اقتصادی خود را آغاز می کرد، با ایرانی که رﮊیم اقتصادش را دچار افلاس کرده است، راه پیش پای اوباما می گذارد، اینست که آنچه سبب تغییر سیاست نیکسون شد، تحولی بود که رﮊیم حاکم بر چین کرد و رشد اقتصادی بود که هدف کردپس انتظار تغییر سیاست را نه از امریکا، بلکه انتظار تغییر را از ایرانیان باید داشتهرگاه مردم ایران تغییر کنند و تغییر دهند، امریکا نمی تواند حقوق ملی ایرانیان را به رسمیت نشناسد و با دولت مبعوث این ملت، در سطح برابر، رابطه برقرار نکند.

شماره ۸۲۱ از ۲۳ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۹۱

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire